مستند ناجی بی‌زبان – ۱

این برنامه بر اساس داستانهای واقعی از افرادی است که امید خود را به زندگی از دست داده اند و آماده‌اند تا جان خود را از دست بدهند اما توسط حیوانات نجات پیدا می‌کنند.
چطور ممکنه وقتی تپانچه خودتون را روی شقیقه قرار داده‌اید و آماده شلیک هستید یک حیوان نظر شما را عوض کند؟ و یا زمانی که فکر می‌کنید دارید آخرین نفس خودتان را می‌کشید٬ یاری یک سگ باعث نجات شما شود؟ درقسمت اول زمانی که سرجوخه “جاستین رالینز” به عراق رسید، علاقه‌ی فوق‌العاده‌ای به حیوانات داشت.
وقتی او و گروهش چند توله سگ تازه متولد شده‌ی رها شده را پیدا کردند، در کنارشان چندین عکس به یادگار گرفتند.
همان شب، “جاستین” تلفنی با دوست دخترش، “بریتنی ماری” تماس گرفت و در مورد توله سگ‌ها و عکس‌هایی که برایش فرستاده بود، صحبت کرد.
“جاستین” قصد داشت تنها دو هفته پس از آن و طی دوران مرخصی، به او پیشنهاد ازدواج دهد.
اما چند ساعت بعد، او و چند نفر دیگر از همرزمانش طی نبرد کشته شدند.
در مراسم خاکسپاری “جاستین” یکی از سخنگویان ارتش، از خانواده‌ی او سوال کرد که آیا از ارتش کاری برای تسکین درد و رنجشان برمی‌آید؟ مادر “جاستین” پاسخ داد: “بله، ما یکی از اون توله سگ‌ها رو می‌خوایم.
” همرزمان “جاستین” موفق شدند این درخواست به ظاهر غیرممکن را انجام دهند.
امروز، “هیرو” به خانواده‌ی “رولینز” برای کنار آمدن با رنج از دست دادن پسرشان کمک می‌کند و آن‌ها معتقدند که فرزندشان هنوز هم در وجود او زنده است.
“پالی بوشر” زنی اهل سان فرانسیسکوست که تمام دوران زندگی خود را مشغول نبرد با اعتیاد به مواد مخدر بوده است.
اعتیاد، همه چیز را از او گرفت، او ناچار به زندگی در خیابان و تحمل دوری از خانواده شد.
“پالی” پس از چندین بار رفت و آمد به زندان، از یک پناهگاه محلی مخصوص حیوانات بازدید کرد و در آنجا با یک سگ شکاری آشنا شد که قرار بود کشته شود.
او سرپرستی سگ را پذیرفت، نام “لید بلی” را برایش انتخاب کرد و با یافتن عشقی بدون قید و شرط در وجود او، تبدیل به تکیه گاهش شد.
“پالی” نمی‌توانست شاهد ناامیدی “لید بلی” باشد و به این ترتیب، برای اولین بار در زندگی، تصمیم گرفت پاک زندگی کند.
سرجوخه “جاستین رالینز” در عراق کشته شد.
شب پیش از مرگش، او و تعدادی از اعضای گروه در کنار چند توله سگ عکس‌هایی به یادگار گرفتند.
خانواده‌ی “جاستین” به صورت همزمان، تصاویر او در کنار یک توله سگ و خبر مرگش را دریافت کردند و تصمیم گرفتند نگهداری یکی از آن سگ‌ها را به عنوان آخرین چیزی که باعث خوشحالی “جاستین” شده بود، به عهده بگیرند.
“پالی بوشر” چندین دهه از عمرش را در قالب یک معتاد بی‌خانمان سپری کرد و مرتبا به زندان می‌افتاد تا اینکه تصمیم به برعهده گرفتن سرپرستی یک سگ شکاری از یک پناهگاه حیوانات گرفت و با یافتن عشقی بدون قید و شرط در وجود او، تبدیل به تکیه گاه آن سگ شد.
این سگ برای اولین بار در زندگی، به انگیزه‌ی “پالی” برای پاک شدن تبدیل شد.

این مستند تنها یکی از اپیزودهای مجموعه مستند ناجی بی‌زبان میباشد.

مجموعه کامل مستند ناجی بی‌زبان شامل 5 اپیزود میباشد که میتوانید با استفاده ار دکمه زیر، همه قسمتهای آن را به سبد خرید خود اضافه نمایید.

قیمت کل 5 اپیزود: 69,000 تومان

دانلود مستند ناجی بی‌زبان - 1 از مجموعه ناجی بی‌زبان

اطلاعات مستند ناجی بی‌زبان – ۱

تعداد دانلود این مستند 3162 نام مجموعه مستند

توضیحات

این برنامه بر اساس داستانهای واقعی از افرادی است که امید خود را به زندگی از دست داده اند و آماده‌اند تا جان خود را از دست بدهند اما توسط حیوانات نجات پیدا می‌کنند.
چطور ممکنه وقتی تپانچه خودتون را روی شقیقه قرار داده‌اید و آماده شلیک هستید یک حیوان نظر شما را عوض کند؟ و یا زمانی که فکر می‌کنید دارید آخرین نفس خودتان را می‌کشید٬ یاری یک سگ باعث نجات شما شود؟ درقسمت اول زمانی که سرجوخه “جاستین رالینز” به عراق رسید، علاقه‌ی فوق‌العاده‌ای به حیوانات داشت.
وقتی او و گروهش چند توله سگ تازه متولد شده‌ی رها شده را پیدا کردند، در کنارشان چندین عکس به یادگار گرفتند.
همان شب، “جاستین” تلفنی با دوست دخترش، “بریتنی ماری” تماس گرفت و در مورد توله سگ‌ها و عکس‌هایی که برایش فرستاده بود، صحبت کرد.
“جاستین” قصد داشت تنها دو هفته پس از آن و طی دوران مرخصی، به او پیشنهاد ازدواج دهد.
اما چند ساعت بعد، او و چند نفر دیگر از همرزمانش طی نبرد کشته شدند.
در مراسم خاکسپاری “جاستین” یکی از سخنگویان ارتش، از خانواده‌ی او سوال کرد که آیا از ارتش کاری برای تسکین درد و رنجشان برمی‌آید؟ مادر “جاستین” پاسخ داد: “بله، ما یکی از اون توله سگ‌ها رو می‌خوایم.
” همرزمان “جاستین” موفق شدند این درخواست به ظاهر غیرممکن را انجام دهند.
امروز، “هیرو” به خانواده‌ی “رولینز” برای کنار آمدن با رنج از دست دادن پسرشان کمک می‌کند و آن‌ها معتقدند که فرزندشان هنوز هم در وجود او زنده است.
“پالی بوشر” زنی اهل سان فرانسیسکوست که تمام دوران زندگی خود را مشغول نبرد با اعتیاد به مواد مخدر بوده است.
اعتیاد، همه چیز را از او گرفت، او ناچار به زندگی در خیابان و تحمل دوری از خانواده شد.
“پالی” پس از چندین بار رفت و آمد به زندان، از یک پناهگاه محلی مخصوص حیوانات بازدید کرد و در آنجا با یک سگ شکاری آشنا شد که قرار بود کشته شود.
او سرپرستی سگ را پذیرفت، نام “لید بلی” را برایش انتخاب کرد و با یافتن عشقی بدون قید و شرط در وجود او، تبدیل به تکیه گاهش شد.
“پالی” نمی‌توانست شاهد ناامیدی “لید بلی” باشد و به این ترتیب، برای اولین بار در زندگی، تصمیم گرفت پاک زندگی کند.
سرجوخه “جاستین رالینز” در عراق کشته شد.
شب پیش از مرگش، او و تعدادی از اعضای گروه در کنار چند توله سگ عکس‌هایی به یادگار گرفتند.
خانواده‌ی “جاستین” به صورت همزمان، تصاویر او در کنار یک توله سگ و خبر مرگش را دریافت کردند و تصمیم گرفتند نگهداری یکی از آن سگ‌ها را به عنوان آخرین چیزی که باعث خوشحالی “جاستین” شده بود، به عهده بگیرند.
“پالی بوشر” چندین دهه از عمرش را در قالب یک معتاد بی‌خانمان سپری کرد و مرتبا به زندان می‌افتاد تا اینکه تصمیم به برعهده گرفتن سرپرستی یک سگ شکاری از یک پناهگاه حیوانات گرفت و با یافتن عشقی بدون قید و شرط در وجود او، تبدیل به تکیه گاه آن سگ شد.
این سگ برای اولین بار در زندگی، به انگیزه‌ی “پالی” برای پاک شدن تبدیل شد.

0/5 (0 نظر)

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ناجی بی‌زبان – ۱”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *