توضیحات
در ژوئن سال ۲۰۰۴، (فرانک گاردنر) خبرنگار امور امنیتی (بی بی سی) در حالیکه مشغول تهیه گزارش درباره افزایش فعالیتهای تروریستی در عربستان سعودی بود، هدف شش گلوله افراد مسلح القاعده قرار گرفت.
گلولهها به اعصاب نخاعی (فرانک) صدمه وارد کرد و او در سن چهل و سه سالگی تا حدوی فلج شد و از آن زمان به بعد از صندلی چرخدار استفاده میکند.
با گذشت ۱۶ سال (فرانک) هنوز کاملا به معلول بودنش عادت نکرده است.
در این فیلم عمیقا شخصی، او به صراحت درباره تاثیر جراحتهایش بر روی زندگی، کار، روابط و دیدی که نسبت به خودش دارد، صحبت میکند.
(فرانک) صادقانه از شرایط سخت و ناخوشایند ناشی از این حمله از جمله تعویض کیسه کولوستومی (مدفوع) و کاتتر ادرارش در جلوی دوربین پرده برمیدارد ولی با این وجود، صحبت کردن درباره واکنشهای احساسیاش را خیلی سختتر میداند (فرانک) برای بررسی نحوه واکنش دیگران به جراحتهای حوادث ناگهانی که زندگی آدمها را برای همیشه عوض میکند، با (یاسمین) زن جوانی که به تازگی در یک تصادف کوهنوردی دچار ضایعه آسیب نخاعی شده، ملاقات میکند.
برای (یاسمین) کنار آمدن با معلولیتش هنوز سخت است و صحبتهای او برای (فرانک) یادآور شوک و ناراحتی عمیقی که بلافاصله بعد از فلج شدن دچار آن شده بود، است.
(فرانک) با یادآوری گذشته زمانی که مرد جوانی بود که با یک کوله پشتی در خاورمیانه سفر میکرد، داستان این که چگونه در سالهای ۱۹۹۰ به خبرنگار بی بیسی تبدیل شد را تعریف میکند.
در این دوران او با همسرش آماندا ازدواج کرده بود و دو فرزند داشتند.
این فیلم تصاویری تا کنون دیده نشده از آخرین گزارشی که (فرانک) و فیلمبردارش (سایمون کامبرز) درست قبل از آنکه مورد حمله (القاعده) قرار بگیرند تهیه میکردند را نشان میدهد.
حملهای که جان (سایمون) را گرفت و (فرانک) را تا دم مرگ پیش برد.
(فرانک) با تامل در بهبودیاش میگوید کسی که در این دوران بیشترین کمک را به او کرد همسرش (آماندا) بود ولی این روند بدون تاثیر بر روی روابطشان نبود.
(فرانک) و (آماندا) به تازگی دوستانه از هم جدا شدهاند و (فرانک) خودش را در نقطه عطف زندگیاش و در یک رابطه جدید میبیند.
(فرانک) با یک زوج نظامی که جراحتی سخت ازدواجشان را تحت تاثیر قرار داده، ملاقات میکند.
او همچینین به دیدار (جرارد) مرد جوانی که در (ادینبورگ) زندگی میکند و در اثر حادثه شیرجه از چهار اندام فلج شده، میرود.
معلولیت (جرارد) به مراتب خیلی بیشتر از (فرانک) و در حدی است که یک پرستار شبانهروزی دارد، ولی هر دوی آنها عاشق خاورمیانه هستند و روحیه مثبت (جرارد) (فرانک) را شدیدا تحت تاثیر قرار میدهد.
(فرانک) در سفر به جنگلهای بارانی کلمبیا به منظور تهیه گزارش برای بی بی سی، با نا امیدی با اینکه چه قدر به دیگران وابسته است و همیشه هم خواهد بود، کنار میآید.
ولی او با وجود تمام مشکلات و سختی های جسمی که تحمل میکند و با وجودی که میداند بهبود روانی بعد از حادثهای که زندگی فرد را برای همیشه تغییر میدهد، ممکن است سالها طول بکشد، همچنان تمام و کمال به زندگی ادامه میدهد.
و در نهایت از اینکه فقط (فرانک) باشد، خیلی خوشحال است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.