توضیحات
خانههایی که از بیرون کاملا عادی به نظر میرسند اما در درون آنها خانوادههایی زندگی میکنند که هیچ چیز را دور نمیریزند و تلاش میکنند حتی لوازم غیر ضروری را هم در خانه انبار کنند.
مانند تزئینات کریسمس، روزنامهها، یا فویلها، ساکهای لباسهای نو با برچسب و حتا اشیاء غیربهداشتی و خطرناک… هر کدام از این افراد وسواس به جمعآوری شیء خاصی دارد و نمیتواند این عادت را ترک کند.
با توجه به شرایط هرکدام از این «دورنندازها» در این برنامه تلاش شده تا با کمک یک درمانگر، کارشناس حرفهای تمیزکاری یا گروهی از نظافتکنندهها به آنها برای تمیز کردن خانههایشان کمک شود و امکانات و ابزاری در اختیار آنها داده شود تا بتوانند رفتار و عادتهایشان در تحت کنترل دربیاورند.
پس از نظافت اولیه، کارشناسان دوباره چند هفتهی بعد به سراغ این «دورنندازها» میروند تا ببینند آبا آنها موفق شدهاند وسواس خودشان را به انبارکردن اشیاء کنترل کنند یا دوباره عادتشان را از سر گرفتهاند… «آلوین» بزرگترین بچه از بین دوازده فرزند یک خانوادهی آفریقایی-آمریکایی است.
درحالی که خواهران و برادران او همه موفق هستند اما او کمی متفاوت است.
آنطور که خواهرها و برادرهایش میگویند او از سن پایین همیشه به جمعآوری اشیاء علاقه داشته.
او که بیشتر از بقیه مورد علاقهی مادرش بوده همیشه اجازه داشته هر کاری دلش میخواهد انجام دهد و بخشی از این کارها هم جمعآوری اشیاء بوده.
«آلوین» حالا ۱۶ سال است که با مادرش در یک خانه زندگی میکند؛ خانهای که آن را پر کرده از اشیاء و لوازم مختلف.
حالا خانه از کف تا سقف پر شده از انواع آشغالها و اشیاء بیمصرف به طوریکه او در حمام خانه زندگی میکند و حتا تلویزیونش را هم به آنجا برده و همانجا هم غذا میخورد.
به این ترتیب حمام خانه غیرقابل استفاده است! مادر او بارها به خاطر برخورد با آشغالهایی که او در خانه جمع کرده، مجروح شده و بارها هم به بیمارستان رفته.
اوحالا از ویلچر استفاده میکند.
به علت مخالفت شدید «آلوین»، اعضای خانواده تا به حال موفق به تمیز کردن خانه نشدهاند و حالا نگران سلامتی «روت» هستند و او را بهخاطر حفظ سلامتیاش از خانهی خودش بیرون بردهاند.
به این ترتیب او نوبتی در خانهی بچههایش زندگی میکند و امید چندانی هم به بازگشت به خانه خودش ندارد.
البته اعضای دیگر خانواده امیدوارند که «آلوین» تصمیم بگیر تا آشغالها را از خانه جمع کند تا مادرشان بتواند دوباره در خانهی خودش زندگی کند… اما نفر بعدی «چارلز» است که عاشق دوچیز است: زن و نقاشی.
علاقه او به زن، الهامبخش او برای هزاران نقاشی زنان لخت بوده؛ تابلوهایی که خانه و گالری او از آنها انباشته شده.
اما ناامیدی او از زنان باعث شده «چارلز» در تصاویر گرافیکیاش خودش را به شکل یک حیوان وحشی تصویر کند.
عشق و علاقهی او به هنر باعث شده اطاق او پر باشد از چیزهای مختلف.
حالا اتاقهای خانه و گالری او به قدر شلوغ شده که ممکن است او دیگر نتواند به کار هنری ادامه دهد.
«چارلز» تا به حال چهار بار ازدواج کرده.
و پس از جدایی از دومین همسرش، «جینجر»، که عاشق او بود، وسواس او به جمعآوری اشیاء شدت گرفت.
او با دو بچهاش زندگی میکند و در حال حاضر تنها یکی از مدلهای او حاضر است به خانه و گالری بسیار شلوغ او بیاید.
خانوادهی چارلز حالا نگران این هستند که این اعتیاد او به جمع کردن اشیاء باعث شود «چارلز» دیگر نتواند به کارهای هنری خودش ادامه دهد…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.