توضیحات
این هفته نوبت از راه رسیدن 12 تا پسر 5 ساله است.
با توجه به تجربه هایی که این بچه ها از اولین سال مدرسه کسب کرده اند، دایره واژگان خود را گسترش داده اند و مشغول تقویت مهارت دوست یابی خود و یادگیری در مورد مفاهیم سنگین تری مانند اخلاق و هویت هستند.
اولویت اول آنها، نیاز ملحق شدن به گروه و پیدا کردن جایگاهشان در آن است.
بعد از اینکه مسابقه رقص از کنترل جاجا خارج می شود، دچار حس نا امیدی می شود.
پس از اینکه با تخلیه کردن خشم خود، بقیه را از خود دور می کند، یاد می گیرد که خود را کنترل کند.
جورج از همان اول هفته به حاشیه می رود، آیا می تواند به ترس خودش از فعالیت های گروهی غلبه کند و جایگاه خود را در بین هم سن و سالان خود بیابد؟
الفی قدرت تخیل پویایی دارد، اما به عنوان پسری که به تفکرات هم سن و سالان خود علاقه چندانی نشان نمی دهد، کار سختی در به اشتراک گذاشتن ایده های خود با دیگران در پیش دارد.
بحث وی با جورج بر سر اینکه خورشید از چه چیزی ساخته شده است به توهین ختم می شود و این به ما نشان می دهد که یک کودک 5 ساله، چقدر از نظر زبانی پیشرفته است وقتی این جمله را می گوید: ماهی پیر کودن، برو پی کارت بابا
الفی، با یک نگاه، عاشق امیلی می شود، کسی که می خواهد در بزرگسالی، ژله ساز، مداد تراش و اسباب بازی ساز بشود.
این دو یک رابطه دوستانه قوی اما عجیب و غریب با هم برقرار می کنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.