مستند هیتلر – ۷ روز تاریخ ساز

چه چیزی (آدولف هیتلر) را از یک بازنده ناچیز به قدرتمندترین و ترسناک‌ترین مرد اروپا تبدیل کرد؟ در این برنامه، پای صحبت روانشناسان جنایی می‌نشینیم و به سراغ مورخان برجسته می‌رویم.
با بررسی اسناد بایگانی شده، به سراغ گفته‌های هم‌عصران او می‌رویم تا بیشتر با دنیای درون (هیتلر) آشنا شویم.
با هم به زیر پوست (هیتلر) می‌رویم و ۷ روز تاریخ ساز از زندگی او را بررسی می‌کنیم.
دوران کودکی آدولف هیتلر حدود ساعت ۰۶:۳۰ بعد از ظهر۲۰ آوریل ۱۸۸۹ دربراوناآم-این،شهری کوچک در نزدیکی لینتز در ایالت اتریش شمالی، بین مرز اتریش و آلمان زاده شد.
پدر او آلویس هیتلر ( ۱۸۳۷ – ۱۹۰۳)، یک کارمند پائین رتبه گمرکبود.
مادر هیتلر، کلارا هیتلر (زادهٔ پولزل)، دومین دختر عموی آلویس بود.
او شش بچه به دنیا آورد.
تنها آدولف، که دومین فرزندش بود، و خواهر کوچکش پاولادر کودکی زنده ماندند.
جوانی هیتلر پس از بازگشت از جنگ اوّل جهانی با ارثیهٔ پدرش و پولی که مادرش به او داده بود تصمیم گرفت که در مدرسهٔ هنر ثبت نام کند.
از سال ۱۹۰۵ به بعد هیتلر در یک پرورشگاه یتیمان بوهامایی زندگی می‌کرد ومادرش را تحت حمایت خود داشت.
او دو بار از موسسهٔ هنرهای زیبای وین(۱۹۰۷-۱۹۰۸) به خاطر «عدم صلاحیت در نقاشی» مطرود شد.
به او گفته شد که توانایی‌هایش بیشتر در زمینهٔ معماری کاربرد دارد.
وی درخاطراتش که نمایانگر مجذوبیتش به همین موضوع است میگوید: «هدف من از این سفر بررسی گالری موزهٔ کرت بود.
اما کمی بعد از اینکه به تابلویی دقت می‌کردم متوجه میشدم چیز دیگریست که توجه مرا به خود جلب می‌کند، خود موزه.
از صبح تا نیمه شب، توجهم از موضوعی به موضوع دیگر عوض میشد اما این ساختمان موزه بود که بیشترین توجه من روی آن متمرکز شده بود.
» (نبرد من، بخش ۲، بند سوم).
در ۲۱ دسامبر ۱۹۰۷ مادرش با یک مرگ دردناک بر اثر سرطان سینه در سن ۴۷سالگی فوت کرد.
هیتلر از طریق دادگاهی در لینز تمامی سهم یتیمیش را به خواهرش پائولا (Paula) واگذار کرد.
آدولف در ۲۱ سالگی وارث ثروت یکی ازعمه(خاله) ‌هایش شد.
او به عنوان یک نقاش در وین مشغول کار شد.
او از رویکارت پستال‌ها طرح میکشید و به کاسب‌ها و توریست ‌ها میفروخت.
تا قبل ازجنگ جهانی اول وی حدود ۲۰۰۰ تابلوی این چنینی نقاشی کرد.
بعد از دومین بار اخراج از موسسهٔ هنرهای زیبا هیتلر دچار فقر مالی شدیدی شد.
در ۱۹۰۹وی به دنبال سرپناهی میگشت و در ۱۹۱۰ در خانه‌ای که برای کارگران فقیر در نظر گرفته شده بود سکنی گزید.
هیتلر میگوید وی در ابتدا در وین یهودستیز شد هنگامی که یک جامعهٔ بزرگ مسیحی را در سر می پروراند شامل مسیحیان ارتدوکسی که از روسیه بخاطربرنامه‌های جدید میگریختند.
وین بستر و شروع اندیشه‌های تبعیض آمیز مذهبی و راشیسم در قرن نوزدهم بود.
هیتلر احتمالاً تحت تأثیر نویسنده‌ها، نظریه پردازان و یهودستیزانی چون لنز ون لیبن فیلز وبحث‌های سیاست مندارانی چون کارل لوگر (Karl Lueger)، موسس حزب جامعهٔ مسیحیان و شهردار وین قرار گرفته باشد.
هیتلر در سال‌های اقامت خود در وین به عضویت یک گروه فعال ضد یهود در آمد.
در آن زمان اغلب، اهالی وین مردمی هودی را تحقیر می‌کردند.
علاوه بر این مخالفت با یهود ریشه‌ای عمیق در فرهنگ کاتولیک‌های اتریش داشت.
وین دارای یک جامعه بزرگ یهودی، شامل بسیاری از یهودی‌های ارتدکس اروپای شرقی بود.
سرانجام هیتلر باور نمود که یهودی‌ها دشمن فطری و مسلم آریایی‌ها هستند و هم چنین عامل اصلی مشکلات اقتصادی آلمان هستند.
ادامه دارد.
در سال ۱۹۱۳، هیتلر برای اجتناب از خدمت سربازی در ارتش اتریش – مجارستان به مونیخ نقل مکان کرد.
بیشتر هم نژادان آلمانی او نیز این مشکل راداشتند.
ارتش اتریش بعدها او را بازداشت کرد و مورد آزمایش جسمانی قرارداد که برای خدمت نامناسب تشخیص داده شد، او مجاز به بازگشت به مونیخ شد.
اما وقتی در اوت ۱۹۱۴ امپراتوری آلمان جنگ جهانی اول را آغاز کرد، برای لشکر باواریَن داوطلب شد.
او یک سرباز وظیفه فعال بود که به عنوان پیغام آور در فرانسه و بلژیک در معرض دید آتش دشمن خدمت کرد.
اگر چه خدمت هیتلر قابل تقدیر بود ولی به خاطر این که تابعت آلمانی او مفقود شده بود هرگز به بالاتر از سرجوخه ترفیع نیافت.
او دوبار برای شجاعت در جنگ نشان صلیب آهنی، درجه دو، در دسامبر ۱۹۱۵، و صلیب آهنی، درجه یک (به ندرت به سرجوخه‌ها اعطا می‌شود)، در اوت ۱۹۱۸ را دریافت کرد.
در مدت جنگ هیتلر یک آلمانی میهن پرست دو آتشه شد، هرچند او تا سال ۱۹۳۲تابعیت آلمانی نداشت.
وقتی که مردم اعتقاد به شکست ناپذیری ارتش آلمان داشتند، آلمان در نوامبر سال ۱۹۱۸ تسلیم شد.
هیتلر به خاطر تسلیم شدن آلمان دچار شوک شدیدی شد.
او در آن زمان به خاطر حمله گازهای سمّی دربیمارستان صحرایی بود و به طور موقت دچار نابینایی شده بود.
مانند بسیاری از میهن پرستان، او سیاست مداران غیرنظامی را در تسلیم شدن آلمان مقصر می‌دانست.
حزب نازی پس از جنگ هیتلر در ارتش ماندگار شد، و وظیفه سرکوبی شورش سوسیالیست‌ها رابه خصوص در مونیخ، به عهده گرفت، چون او در سال ۱۹۱۹به آنجا بازگشته بود.
در همین زمان بود که فعالیت سیاسی هیتلر آغاز شد و وی به عنوان مأمور مخفی سازمان ضداطلاعات ارتش آلمان، و در رابطه با برخی رهبران افراطی نظامی چون ژنرال لودندروف، گروه کوچک خود را تأسیس کرد؛ همان گروهی که سپس به حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان (حزب نازی) بدل شد.
در نوامبر ۱۹۲۳ ژنرال لودندروف و هیتلر کودتای نافرجامی را ترتیب دادند کهبه کودتای مونیخ معروف است.
(این کودتا را با نام کودتای آبجوفروشی نیز می شناسند.
) نتیجه جنگ جهانی اول برای آلمان شکستی فاجعه بار بود.
کشورهای پیروزمند در«عهدنامه ورسای» شرایطی بس خفت بار را به این کشور تحمیل کردند.
هیتلرمانند بسیاری از هم نسلان خود، تسلیم آلمان را رد می‌کرد، شکست آلمان رانتیجه اتحاد یهودیان و کمونیست‌ها می‌دانست و خواهان جبران آن بود.
هیتلرپس از جنگ در سی سالگی به فعالیت تشکیلاتی روی آورد و در سال ۱۹۱۹ به جریان فاشیستی حزب کارگری آلمان پیوست.
در جریان فعالیت‌های تبلیغاتی استعداد بی نظیر خود را در ایراد سخنرانی‌های پرهیجان و تحریک آمیز نشان داد.
او شعارهای ساده و تکراری را با لحنی تند و آتشین بیان می‌کرد و نفرتو کینه توزی را به جان هواداران می‌دمید.
در سال ۱۹۲۱ هیتلر و هواداران او جریانی به نام حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان با نام اختصاری (حزب نازی) تشکیل دادند.
این حزب درسال۱۹۲۳ در مونیخ دست به شورش مسلحانه زد.
اقدام نازی‌ها به شکست انجامید،هیتلر دستگیر شد و نه ماه به زندان افتاد.
هیتلر مرام سیاسی خود را به روشنی در کتاب «نبرد من» تشریح کرده‌است.
به عقیده او عناصر «بیگانه» یا «غیر آریایی» باید از میان ملت آلمان زدوده شود، تا پاکی و اصالت خون ژرمن تأمین گردد.
ملت آلمان باید خود را برای سروری جهان آماده کند.
نازی‌ها حق خود می‌دانند که برای رسیدن به این هدف از هر وسیله‌ای استفاده کنند و تمام اقوام و ملت‌های «پست و غیر اصیل» رااز سر راه خود بردارند.
ناسیونال سوسیالیسم بیان ایدئولوژیک ساده و در عین حال کاملی برای یک نظام تام گرا (توتالیتر) است، که سلطه مطلق و انحصاری شالوده آن است، با شعارهایی از قبیل: ملت واحد، رهبر واحد، ایدئولوژی واحد، حزب واحد.
حزب نازی از سال ۱۹۲۵ سیاست تازه‌ای در پیش گرفت.
هیتلردر نطق‌های آتشین خود وعده می‌داد که با تشکیل رایش سوم مردم آلمان به پیشرفت و بهروزی کامل دست خواهند یافت و تمام مشکلات جامعه حل خواهد شد.
باشکست «رایش دوم» در جنگ جهانی اول، در آلمان «جمهوری وایمار» تشکیل شده بود، که در بحران غرقه بود.
در جامعه‌ای که لایه‌های گسترده مردم با بیکاری و فقر روبرو بودند، سخنان هیتلر برای برخی جذابیت داشت.
مسیر قدرت هیتلر در انتخابات سال ۱۹۳۲ حزب نازی ۳۰ درصد آرا را کسب کرد و نشان داد که به مهم‌ترین نیروی کشور تبدیل شده‌است.
در حالی که نیروهای مترقی و چپ نسبت به خطر قدرت گیری هیتلر هشدار می‌دادند.
در سال ۱۹۳۳ بحران سیاسی عمیقی آلمان را فرا گرفته بود.
حاکمیت راست گرای کشور بر آن شد که با استفاده ازهیتلر به بن بست سیاسی خاتمه دهد و قدرت روزافزون نیروهای چپ را مهار کند.
در آن سال هیتلر در رأس دولتی ائتلافی صدر اعظم آلمان شد.
رژیم نازی هیتلر با رشته‌ای از عملیات خشن به درهم شکستن مقاومت نیروهای دگراندیش، سرکوب مخالفان و تحکیم قدرت خود دست زد.
رژیم نازی طی دوازده سال حاکمیت خود در داخل کشور به اختناق شدید، و در سیاست خارجی به اقداماتی ضربتی دست زد.
حزب نازی برای سرکوب مخالفان سیاسی و عقیدتی، در پپگرد و کشتار یهودیان،یگان‌ ضربتی ویژه‌ای به نام اس آ را سازمان داد.
این باندها در گسترش رعب و وحشت در سراسر آلمان و سرزمین‌های اشغال شده فعال بودند و کمک های بسزایی به پیشوا کردند.
تجدید تسلیحات و اتحاد دوباره آدولف هیتلر با بنیتو موسولینی در مارس سال ۱۹۳۵ هیتلر با اعلام سربازگیری مجدد در ارتش قرارداد ورسای را زیر پا گذاشت.
او مصمم به ساخت نیروی نظامی جدید، متشکل از نیروی دریایی ونیروی هوایی بود.
نام نویسی بسیاری از مردان و زنان درارتش جدید،برای حل مشکل بیکاری مناسب بود.
ولی مشکلات اقتصادی آلمان بسیار جدی بودند.
در مارس سال ۱۹۳۶ او بار دیگر، با اشغال دوباره مناطق غیر نظامی راین لند به مفاد قرارداد ورسای تجاوز کرد.
او جسورتر شد، چون بریتانیا و فرانسه هیچ کاری برای توقفش انجام ندادند.
در ژوئیه سال ۱۹۳۶ جنگ داخلی اسپانیاآغاز شد در آن زمان ارتش اسپانیا تحت فرماندهی ژنرال فرانچسکو فرانکو بود.
شورشیان مخالف دولت خواستار حکومتی فاشیستی در اسپانیا بودند.
هیتلر یگانهایی از ارتش را برای کمک به شورشیان فرستاد.
نیروهای مستقر در اسپانیا سلاح های جدید ارتش آلمان و شیوه‌های جنگی خود را آزمایش نمودند، که از آن جمله می‌توان به بمباران شهرهایی همچون گورنیکا و نابودی آن توسط نیروی هوایی آلمان در آوریل سال ۱۹۳۷ اشاره کرد.
هیتلر در ۲۵ اکتبر سال ۱۹۳۶ با فرد فاشیست ایتالیا بنیتو موسولینی پیمان اتحاد بست.
این اتحاد بعدها توسط کشورهایی چون ژاپن، مجارستان،رومانی و بلغارستان گسترش یافت.
مجموعه تمام این کشورها، با نام نیروهای محور شناخته می‌شدند.
پس از آن در ۵ نوامبر، سال ۱۹۳۷، آدولف هیتلر بامقام رایش جلسه‌ای سری داشت که در آنجا طرح خود، یعنی بدست آوردن «فضایحیاتی» برای ملت آلمان را مطرح نمود.
رژیم نازی در سال ۱۹۳۸ الحاق اتریش را به آلمان اعلام کرد.
در اول سپتامبر ۱۹۳۹ با حمله برق آسای پیاده نظام مجهز آلمان (ورماخت) به لهستان، جنگ جهانی دوم آغاز گشت.
هلوکاست دروغی بزرگ طبق آنچه از سرویس های خبری متفقین نقل شده‌است بین سال های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵،اِس اِس، با همکاری حکومت و نیروهای جدیدی که از کشورهای اشغالی بودند، باروشی معین در حدود سه و نیم میلیون یهودی را در اردوگاه‌های ایرا کشتند.
که البته به گفته خود آن ها علاوه بر یهودی‌ها، کمونیستها،همجنس‌ گرایان، پروتستانها، اسیران جنگی شوروی، پیروان یهود، بیماران روانی، نیزجزو قربانیان بودند.
که امروزه بسیاری از پژوهشگران دروغ بودن این مسئله را ثابت کرده ان و از هلوکاست به عنوان تخم طلای قوم یهود یاد میکنند.
جنگ جهانی دوم حمله آلمان به روسیه در آغاز برق‌آسا بود و پیروزی های چشمگیری را برای نازی ها به دست آورد ولی با آغاز سرما ورق برگشت.
سازمان هواشناسی آلمان پیش بینی زمستان گرمی را کرده بود ولی در عمل چنین نشد، زمستان پیش روبسیار سخت و سوزان بود.
شهر استالینگراد انرژی سربازان آلمان را گرفت.
استالین که از سوی ژاپن احساس آرامش کرده بود نیروهای شرقی شوروی را به جبهه غربی کشاند.
حمله به ایران نیز آذوقه و سوخت و مهمات و جنگ‌افزارغربی‌ها و البته انبارهای آرد و گندم و سوخت ایران را به روس‌ها رساند.
فرماندهان و سپهبدران آلمانی تسلیم شدند و روس‌ها به سوی آلمان پیشروی کردند.
در غرب نیز نیروی های آمریکایی و بریتانیایی و تنی چند فرانسوی درروزی شناخته شده به روز دی(D-Day) در کرانه نرماندی پیاده شدند.
هیتلردستور سیاست جنگی سرزمین سوخته را داد که البته انجام نشد.
حقیقت های تازه آشکار شده در مورد حمله آلمان به شوروی باور عمومی این است که هیتلر می‌خواست همه جا را اشغال کند و دیگر کشورهادخالتی نداشته‌اند واز فرشتگان پاک تر بوده‌اند.
اما اسنادی پس از فروپاشی شوروی در کاخ کرملین وبایگانی شوروی سابق پیدا شده این احتمال را مطرح می‌کند که که آلمان در مورد حمله به شوروی فقط پیش دستی کرده است.
در بخش «منابع» صفحه چند منبع فارسی وانگلیسی را در این مورد آورده شده است.
«ادوراد راژیسکی» در کتابی به نام نخستین زندگی نامه استالینبر پایه‌ی پرونده های مخفی شوروی چاپ در سال ۱۳۷۴ شواهدی را عرضه می کند مبنی بر اینکه استالین می‌خواست به المان حمله کند ولی هیتلر با پی بردنبه این نقشه پیش دستی کرد.
راژیسکی اسنادی راارئه می دهد که طبق ان اکتبر سال ۱۹۳۹ میلادی استالین وهیتلر باهم در یک ایستگاه لهستان دوتکه شده با هم دیدار کردند و حتی یکی از کارکنان خطوط راه آهن لهستان در سال ۱۹۷۲ فاش کرد که در ۱۷ اکتبر سال ۱۹۳۹ این دور رهبرسوار بر قطار زرهی خود در ایستگاه راه آهن شهر لووف با یکدیگر دیدار کردند.
همچنین در سال ۱۹۷۹ مدرکی از بایگانی محرمانه وزرات امور خارجه آمریکا فاش شد که در آن ادگار هوور رییس وقتFBA در ۱۹ ژوییه طی نامه به آدلف برل معاون وزیر امور خارجه آمریکا خبر دیدار استالین وهیتلر در ۱۷ اکتبر درایستگاه شهر لووف در لهستان با یکدیگر داده است.
کتابچه فهرست های ملاقات های استالین که بعد از فروپاشی شوروی در آرشیو ریاست جمهوری روسیه دردسترس مردم قرار داده شده است.
راژینسکی متوجه شد استالین در روزهای ۱۷ و۱۸ اکتبر در کرملین حضور نداشته در حالی که این دوروز کاری در وسط هفته بوده است.
(تمامی این مطالب از راؤینسکی در مورد استالین که به فارسی نیزترجمه شده است ).
اگر این مطلب صحت داشته باشد باید دیدار این دو رهبر جهان در آن کوپه قطاردر آن شب تاریخی بیادماندنی ودیدنی باشد.
ولی ادوارد راژینسکی معتقد استاین پیمان عدم تجاوز تنها یک وقت اضافه برای استالین بود.
ولادیمر رزون ازافسران ضد اطلاعات کا.
گ.
ب.
(سازمان جاسوسی شوروی )که بعد ها به غرب پناهنده شد می گوید او (رزون )در درس های دانشکده نظامی مربوط به استراژیک شنیده بود که اگر دشمن در تدراک حمله ناگهانی باشد باید ابتدا نیروهایخود در نزدیکی مرز متمرکز نماید و بعد فرودگاه هایش را هرچه نزدیک تر به خط جبه مستقر سازد.
رزون در سخنرانی های مربوط به تاریخ نظامی شنیده بوداستالین به دلیل اعتماد کردن به هیتلر برای جنگ آمادگی نداشت.
اگر اومرتکب چنین اشتباه بسیار جدی شده بود پس چرا بهترین واحد های خود را درنزدیکی مرز مستقر کرده وفرودگاه های نظامی را نزدیک لهستان اشغالی دایر نموده بود؟ شکست و مرگ آدولف هیتلر رهبر رایش سوم درشامگاه سی ام آوریل ۱۹۴۵ به زندگی خود پایان داد.
هیتلر در زمان مرگ تنها۵۶ سال داشت، اگرچه به گفته شاهدان عینی، در آخرین دوران زندگی پیرمردی خسته و تکیده و بیمار شده بود.
ارتشیان نازی در سال ۱۹۴۳ در جبهه اتحاد شوروی (استالینگراد) و در سال۱۹۴۴ در جبهه غرب (پیاده شدن نیروهای متفقین در نورماندی در روزِ دیD-Day)ضربات سنگینی متحمل شدند.
از آغاز سال ۱۹۴۵ ارتش‌های متفقین راه خود را به درون سرزمین آلمان باز کردند.
ارتش‌های ایالات متحده آمریکا و بریتانیا ازغرب و ارتش سرخ شوروی از شرق به سوی برلین، پایتخت رایش سوم پیشروی کردند.
در ماه آوریل ارتش سرخ شوروی شهر برلین را به محاصره گرفت و به طرف ستاد فرماندهی رایش پیش رفت.
هیتلر در مخفیگاه خود، به همراه همسر تازه اش اوابراون دست به خودکشی زد.
اوا براون با شکستن کپسول سیانور و هیتلر نیز باسیانور و شلیک هم‌ زمان گلوله تپانچه به سرش دست به خودکشی زدند.
پیکر بیجان آن دو را کسانی که در سنگر بودند به بیرون بردند و به خواست خود هیتلرکه خواسته بود پیکرش چون موسولینی به دست دشمنان نیفتد سوزانده شد.
محبوبیت هیتلر پس از پایان جنگ متفقین تمامی مسئولیت های جنگ را به عهده شخص هیتلر و تعدادی از اطرفیانش انداختند! زیرا این ساده ترین کار بود و یهودیان تا توانستند برایش حرف در آوردند افسرده،عقده ایی ،ترسو،نادان،ناقص الخلقه ،دروغ گوی بزرگ ،آدمی بد بخت وهزارن چیز دیگر ولی آیا اگر کسی داری چنین صفاتی باشد آیا می تواند در دل مردم جای داشته باشد؟!چگونه هیتلر در دل مردمجای گرفت و اگر هیتلر مردمرا مجبور می کرد چگونه مردم آلمان بعد از مرگ پیشوای خود تا دم مرگ مقاومتمی کردند و این مقاومت تا ۱۵ روز ادامه یافته است؟شاید پاسخش این باشد مردم از شخصیت واقعی پیشوا آگاهی داشتند.
با نگاهی به مدیریت و مهربانی هیتلر می توان فهمید چگونه مردم آلمان هیتلر را دوست داشته اند.
پس از پایان جنگ جهانی اول مردم آلمان سرشکسته و سرافکنده مجبور بودند تا آخرین قران هزینه گلوله کشور های پیروز را بدهند.
آلمان اجازه نداشت نیروی هوایی ودریایی ونیروی زمینی داشته باشد.
تورم زیاد(در روز ۱۱ اکتبر ۱۹۲۳ یک دلار آمریکابرابر ۴ میلیارد مارک شد[منبع])وبی کاری(نزدیک ۶ میلیون نفر بی کار) و ازسوی دیگر پوچ شدن مردم آلمان از سوی دیگر و فشار پیروز شدگان جنگ اول روزبه روز آلمان به نابودی می رفت.
در چنین زمانی گروهی میهن پرست واقعی وسربازان وطن دوست جنگ اول با تشکیل حزبی ملی شروع به کار کردند(حزب ناسوینال سوسیالیست آلمان) که در کودتای مونیخ دستگیر شدند و رهبراین حزب آدولف هیتلر بود دستیگر شد و ۹ ماه در زندان بود و در این مدت کتاب معروف خود ‘’’نبرد من’’’ را نوشت و مخفیانه دوباره شروع به کار کرد.
با ناتوانی جمهوری وایمار آدولف هیتلر شروع به تبلیغات حزب خود و جا افتادن در دل مردم کرد که او و هم حزبی هایش توانستند به مجلس آلمان راه یابند در دوره انتخابات بعدی نازیان آلمان قدرت بیشتری گرفتند حزب نازی شروع به ایجادشغل و باز سازی کارخانه ها کردند و مردم روز به روز به قدرت اینان ایمان می آوردند و خود را باور می کردند.
پس از مرگ هیندنبرگ مجلس آلمان هیتلر رابه عنوان پیشوا انتخاب و اعلام کرد یعنی در سال ۱۳۱۲ خورشیدی.
با پیشوایی هیتلر حزب نازی قدرت زیادی گرفت و می توانست خائنین را از میان بردارد.
همه چیز از نو شروع می شود همه چیز از نو شروع می شود کارخانه ها شروع به جذب نیروی کار می کنند.
ارتش کم کم شروع به نوشدن وتجهیز شدن می شود(این تنها راهی بود که عهد نامه ورسای را می توانست متوقف نماید)در انبار های مرغ داری نیروی هوایی که نبایدبر اساس عهدنامه ورسای وجود داشته باشد شروع به کار کردند.
گلایدر سوارهایهیتلر امروز ی که فردا به خلبانان ماهر جنگ می شدند.
بررسی و یاجاد نیروی زرهی که نباید وجودداشت توسط ژنرال هاینز گودریان در روسیه تانک می ساختند وآزمایش می کردند.
با پیشوایی هیتلر در سال ۱۳۱۰ همه چیز در حال پیشرفت بود تا بدان جایی که عهد نامه ورسای را پاره کردند.
آلمان سربازگیری را شروع کرده بود و از طرفی دانشمندان شروع به ساخت وسیله های جدیدی کردند مردم روز به روز خوشحال تربودند اما تمام چیز هایی را که در جنگ اول از دست داده بودند باید پس میگرفتد.
اتریش که در جنگ اول متحمل عهدنامه ی سن ژرمن شده بود و این کشورهم مانند آلمان از خیلی کارها منع شده بود واز ۲۰ در صد جمعیت آلمانی زبان خود منع شده بود در همه پرسی مردم این کشور به الحاق شدن بهامپراتوری رایش سوم نظز مثبت دادند و ارتش و دولتمداران آلمان وارد این کشورشدند.
یکی از رویاهای هیتلر به حقیقت پیوست متحد شدن آریایی ها.
این پیروزی قدرت آلمان را زیاد کرد تمام کشورها پیروز شده فکر نمی کردند که کمر آلمان راست بشود اما هیتلر این کار کرده بود:’’’باز گردانی حس اعتماد به خودوخود باوری آلمانی ها را زنده کرد.
حالا دیگر آلمان اینقدر بی کار نداشت حدود ۳ میلیون نفر به سر کار رفتند تولیدات و صادرات شروع شده بود ‘’’کاری که هیچ دولتی امروزه در جهان نمی تواند بکند از بین بردن ۳ میلیون بیکاری’’’ واین حقیقت داشت.
بیمارستان ، مدرسه ،دانشگاه ،کارخانه ، ارتشی جدید ،پل وساختمان های جدید ، باز گردانی حس وطن دوستی همه و همه ی اینها کار حزب نازی و هیتلربود.
میراث از زمان شکست آلمان در جنگ جهانی دوم،هیتلر، حزب نازی و پیامدهای نازیسم در اکثر نقاط جهان با نگرشی منفی مواجه شده‌اند.
نمادهای تاریخی و فرهنگی هیتلر تا حدودی طبق توافق عمومی در غرب محکوم شده‌اند.
نمایش صلیب شکستهٔ نازی یا دیگر نمادهای نازی در آلمان ممنوع است.
با وجود محکومیتی که توسط بسیاری از شخصیت‌های ملی، علیه هیتلرصورت گرفت، نمونه‌هایی از افرادی که به میراث هیتلر الفاظی بی طرفانه نسبت داده‌اند و یا به طرفداری از آن برخاسته‌اند نیز به ویژه در جنوب آمریکا وبخش‌هایی از آسیا وجود داشته‌است.

دانلود مستند هيتلر - ۷ روز تاریخ ساز از مجموعه ویژه برنامه

اطلاعات مستند هیتلر – ۷ روز تاریخ ساز

تعداد دانلود این مستند 4030 نام مجموعه مستند موضوع مستند

توضیحات

چه چیزی (آدولف هیتلر) را از یک بازنده ناچیز به قدرتمندترین و ترسناک‌ترین مرد اروپا تبدیل کرد؟ در این برنامه، پای صحبت روانشناسان جنایی می‌نشینیم و به سراغ مورخان برجسته می‌رویم.
با بررسی اسناد بایگانی شده، به سراغ گفته‌های هم‌عصران او می‌رویم تا بیشتر با دنیای درون (هیتلر) آشنا شویم.
با هم به زیر پوست (هیتلر) می‌رویم و ۷ روز تاریخ ساز از زندگی او را بررسی می‌کنیم.
دوران کودکی آدولف هیتلر حدود ساعت ۰۶:۳۰ بعد از ظهر۲۰ آوریل ۱۸۸۹ دربراوناآم-این،شهری کوچک در نزدیکی لینتز در ایالت اتریش شمالی، بین مرز اتریش و آلمان زاده شد.
پدر او آلویس هیتلر ( ۱۸۳۷ – ۱۹۰۳)، یک کارمند پائین رتبه گمرکبود.
مادر هیتلر، کلارا هیتلر (زادهٔ پولزل)، دومین دختر عموی آلویس بود.
او شش بچه به دنیا آورد.
تنها آدولف، که دومین فرزندش بود، و خواهر کوچکش پاولادر کودکی زنده ماندند.
جوانی هیتلر پس از بازگشت از جنگ اوّل جهانی با ارثیهٔ پدرش و پولی که مادرش به او داده بود تصمیم گرفت که در مدرسهٔ هنر ثبت نام کند.
از سال ۱۹۰۵ به بعد هیتلر در یک پرورشگاه یتیمان بوهامایی زندگی می‌کرد ومادرش را تحت حمایت خود داشت.
او دو بار از موسسهٔ هنرهای زیبای وین(۱۹۰۷-۱۹۰۸) به خاطر «عدم صلاحیت در نقاشی» مطرود شد.
به او گفته شد که توانایی‌هایش بیشتر در زمینهٔ معماری کاربرد دارد.
وی درخاطراتش که نمایانگر مجذوبیتش به همین موضوع است میگوید: «هدف من از این سفر بررسی گالری موزهٔ کرت بود.
اما کمی بعد از اینکه به تابلویی دقت می‌کردم متوجه میشدم چیز دیگریست که توجه مرا به خود جلب می‌کند، خود موزه.
از صبح تا نیمه شب، توجهم از موضوعی به موضوع دیگر عوض میشد اما این ساختمان موزه بود که بیشترین توجه من روی آن متمرکز شده بود.
» (نبرد من، بخش ۲، بند سوم).
در ۲۱ دسامبر ۱۹۰۷ مادرش با یک مرگ دردناک بر اثر سرطان سینه در سن ۴۷سالگی فوت کرد.
هیتلر از طریق دادگاهی در لینز تمامی سهم یتیمیش را به خواهرش پائولا (Paula) واگذار کرد.
آدولف در ۲۱ سالگی وارث ثروت یکی ازعمه(خاله) ‌هایش شد.
او به عنوان یک نقاش در وین مشغول کار شد.
او از رویکارت پستال‌ها طرح میکشید و به کاسب‌ها و توریست ‌ها میفروخت.
تا قبل ازجنگ جهانی اول وی حدود ۲۰۰۰ تابلوی این چنینی نقاشی کرد.
بعد از دومین بار اخراج از موسسهٔ هنرهای زیبا هیتلر دچار فقر مالی شدیدی شد.
در ۱۹۰۹وی به دنبال سرپناهی میگشت و در ۱۹۱۰ در خانه‌ای که برای کارگران فقیر در نظر گرفته شده بود سکنی گزید.
هیتلر میگوید وی در ابتدا در وین یهودستیز شد هنگامی که یک جامعهٔ بزرگ مسیحی را در سر می پروراند شامل مسیحیان ارتدوکسی که از روسیه بخاطربرنامه‌های جدید میگریختند.
وین بستر و شروع اندیشه‌های تبعیض آمیز مذهبی و راشیسم در قرن نوزدهم بود.
هیتلر احتمالاً تحت تأثیر نویسنده‌ها، نظریه پردازان و یهودستیزانی چون لنز ون لیبن فیلز وبحث‌های سیاست مندارانی چون کارل لوگر (Karl Lueger)، موسس حزب جامعهٔ مسیحیان و شهردار وین قرار گرفته باشد.
هیتلر در سال‌های اقامت خود در وین به عضویت یک گروه فعال ضد یهود در آمد.
در آن زمان اغلب، اهالی وین مردمی هودی را تحقیر می‌کردند.
علاوه بر این مخالفت با یهود ریشه‌ای عمیق در فرهنگ کاتولیک‌های اتریش داشت.
وین دارای یک جامعه بزرگ یهودی، شامل بسیاری از یهودی‌های ارتدکس اروپای شرقی بود.
سرانجام هیتلر باور نمود که یهودی‌ها دشمن فطری و مسلم آریایی‌ها هستند و هم چنین عامل اصلی مشکلات اقتصادی آلمان هستند.
ادامه دارد.
در سال ۱۹۱۳، هیتلر برای اجتناب از خدمت سربازی در ارتش اتریش – مجارستان به مونیخ نقل مکان کرد.
بیشتر هم نژادان آلمانی او نیز این مشکل راداشتند.
ارتش اتریش بعدها او را بازداشت کرد و مورد آزمایش جسمانی قرارداد که برای خدمت نامناسب تشخیص داده شد، او مجاز به بازگشت به مونیخ شد.
اما وقتی در اوت ۱۹۱۴ امپراتوری آلمان جنگ جهانی اول را آغاز کرد، برای لشکر باواریَن داوطلب شد.
او یک سرباز وظیفه فعال بود که به عنوان پیغام آور در فرانسه و بلژیک در معرض دید آتش دشمن خدمت کرد.
اگر چه خدمت هیتلر قابل تقدیر بود ولی به خاطر این که تابعت آلمانی او مفقود شده بود هرگز به بالاتر از سرجوخه ترفیع نیافت.
او دوبار برای شجاعت در جنگ نشان صلیب آهنی، درجه دو، در دسامبر ۱۹۱۵، و صلیب آهنی، درجه یک (به ندرت به سرجوخه‌ها اعطا می‌شود)، در اوت ۱۹۱۸ را دریافت کرد.
در مدت جنگ هیتلر یک آلمانی میهن پرست دو آتشه شد، هرچند او تا سال ۱۹۳۲تابعیت آلمانی نداشت.
وقتی که مردم اعتقاد به شکست ناپذیری ارتش آلمان داشتند، آلمان در نوامبر سال ۱۹۱۸ تسلیم شد.
هیتلر به خاطر تسلیم شدن آلمان دچار شوک شدیدی شد.
او در آن زمان به خاطر حمله گازهای سمّی دربیمارستان صحرایی بود و به طور موقت دچار نابینایی شده بود.
مانند بسیاری از میهن پرستان، او سیاست مداران غیرنظامی را در تسلیم شدن آلمان مقصر می‌دانست.
حزب نازی پس از جنگ هیتلر در ارتش ماندگار شد، و وظیفه سرکوبی شورش سوسیالیست‌ها رابه خصوص در مونیخ، به عهده گرفت، چون او در سال ۱۹۱۹به آنجا بازگشته بود.
در همین زمان بود که فعالیت سیاسی هیتلر آغاز شد و وی به عنوان مأمور مخفی سازمان ضداطلاعات ارتش آلمان، و در رابطه با برخی رهبران افراطی نظامی چون ژنرال لودندروف، گروه کوچک خود را تأسیس کرد؛ همان گروهی که سپس به حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان (حزب نازی) بدل شد.
در نوامبر ۱۹۲۳ ژنرال لودندروف و هیتلر کودتای نافرجامی را ترتیب دادند کهبه کودتای مونیخ معروف است.
(این کودتا را با نام کودتای آبجوفروشی نیز می شناسند.
) نتیجه جنگ جهانی اول برای آلمان شکستی فاجعه بار بود.
کشورهای پیروزمند در«عهدنامه ورسای» شرایطی بس خفت بار را به این کشور تحمیل کردند.
هیتلرمانند بسیاری از هم نسلان خود، تسلیم آلمان را رد می‌کرد، شکست آلمان رانتیجه اتحاد یهودیان و کمونیست‌ها می‌دانست و خواهان جبران آن بود.
هیتلرپس از جنگ در سی سالگی به فعالیت تشکیلاتی روی آورد و در سال ۱۹۱۹ به جریان فاشیستی حزب کارگری آلمان پیوست.
در جریان فعالیت‌های تبلیغاتی استعداد بی نظیر خود را در ایراد سخنرانی‌های پرهیجان و تحریک آمیز نشان داد.
او شعارهای ساده و تکراری را با لحنی تند و آتشین بیان می‌کرد و نفرتو کینه توزی را به جان هواداران می‌دمید.
در سال ۱۹۲۱ هیتلر و هواداران او جریانی به نام حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان با نام اختصاری (حزب نازی) تشکیل دادند.
این حزب درسال۱۹۲۳ در مونیخ دست به شورش مسلحانه زد.
اقدام نازی‌ها به شکست انجامید،هیتلر دستگیر شد و نه ماه به زندان افتاد.
هیتلر مرام سیاسی خود را به روشنی در کتاب «نبرد من» تشریح کرده‌است.
به عقیده او عناصر «بیگانه» یا «غیر آریایی» باید از میان ملت آلمان زدوده شود، تا پاکی و اصالت خون ژرمن تأمین گردد.
ملت آلمان باید خود را برای سروری جهان آماده کند.
نازی‌ها حق خود می‌دانند که برای رسیدن به این هدف از هر وسیله‌ای استفاده کنند و تمام اقوام و ملت‌های «پست و غیر اصیل» رااز سر راه خود بردارند.
ناسیونال سوسیالیسم بیان ایدئولوژیک ساده و در عین حال کاملی برای یک نظام تام گرا (توتالیتر) است، که سلطه مطلق و انحصاری شالوده آن است، با شعارهایی از قبیل: ملت واحد، رهبر واحد، ایدئولوژی واحد، حزب واحد.
حزب نازی از سال ۱۹۲۵ سیاست تازه‌ای در پیش گرفت.
هیتلردر نطق‌های آتشین خود وعده می‌داد که با تشکیل رایش سوم مردم آلمان به پیشرفت و بهروزی کامل دست خواهند یافت و تمام مشکلات جامعه حل خواهد شد.
باشکست «رایش دوم» در جنگ جهانی اول، در آلمان «جمهوری وایمار» تشکیل شده بود، که در بحران غرقه بود.
در جامعه‌ای که لایه‌های گسترده مردم با بیکاری و فقر روبرو بودند، سخنان هیتلر برای برخی جذابیت داشت.
مسیر قدرت هیتلر در انتخابات سال ۱۹۳۲ حزب نازی ۳۰ درصد آرا را کسب کرد و نشان داد که به مهم‌ترین نیروی کشور تبدیل شده‌است.
در حالی که نیروهای مترقی و چپ نسبت به خطر قدرت گیری هیتلر هشدار می‌دادند.
در سال ۱۹۳۳ بحران سیاسی عمیقی آلمان را فرا گرفته بود.
حاکمیت راست گرای کشور بر آن شد که با استفاده ازهیتلر به بن بست سیاسی خاتمه دهد و قدرت روزافزون نیروهای چپ را مهار کند.
در آن سال هیتلر در رأس دولتی ائتلافی صدر اعظم آلمان شد.
رژیم نازی هیتلر با رشته‌ای از عملیات خشن به درهم شکستن مقاومت نیروهای دگراندیش، سرکوب مخالفان و تحکیم قدرت خود دست زد.
رژیم نازی طی دوازده سال حاکمیت خود در داخل کشور به اختناق شدید، و در سیاست خارجی به اقداماتی ضربتی دست زد.
حزب نازی برای سرکوب مخالفان سیاسی و عقیدتی، در پپگرد و کشتار یهودیان،یگان‌ ضربتی ویژه‌ای به نام اس آ را سازمان داد.
این باندها در گسترش رعب و وحشت در سراسر آلمان و سرزمین‌های اشغال شده فعال بودند و کمک های بسزایی به پیشوا کردند.
تجدید تسلیحات و اتحاد دوباره آدولف هیتلر با بنیتو موسولینی در مارس سال ۱۹۳۵ هیتلر با اعلام سربازگیری مجدد در ارتش قرارداد ورسای را زیر پا گذاشت.
او مصمم به ساخت نیروی نظامی جدید، متشکل از نیروی دریایی ونیروی هوایی بود.
نام نویسی بسیاری از مردان و زنان درارتش جدید،برای حل مشکل بیکاری مناسب بود.
ولی مشکلات اقتصادی آلمان بسیار جدی بودند.
در مارس سال ۱۹۳۶ او بار دیگر، با اشغال دوباره مناطق غیر نظامی راین لند به مفاد قرارداد ورسای تجاوز کرد.
او جسورتر شد، چون بریتانیا و فرانسه هیچ کاری برای توقفش انجام ندادند.
در ژوئیه سال ۱۹۳۶ جنگ داخلی اسپانیاآغاز شد در آن زمان ارتش اسپانیا تحت فرماندهی ژنرال فرانچسکو فرانکو بود.
شورشیان مخالف دولت خواستار حکومتی فاشیستی در اسپانیا بودند.
هیتلر یگانهایی از ارتش را برای کمک به شورشیان فرستاد.
نیروهای مستقر در اسپانیا سلاح های جدید ارتش آلمان و شیوه‌های جنگی خود را آزمایش نمودند، که از آن جمله می‌توان به بمباران شهرهایی همچون گورنیکا و نابودی آن توسط نیروی هوایی آلمان در آوریل سال ۱۹۳۷ اشاره کرد.
هیتلر در ۲۵ اکتبر سال ۱۹۳۶ با فرد فاشیست ایتالیا بنیتو موسولینی پیمان اتحاد بست.
این اتحاد بعدها توسط کشورهایی چون ژاپن، مجارستان،رومانی و بلغارستان گسترش یافت.
مجموعه تمام این کشورها، با نام نیروهای محور شناخته می‌شدند.
پس از آن در ۵ نوامبر، سال ۱۹۳۷، آدولف هیتلر بامقام رایش جلسه‌ای سری داشت که در آنجا طرح خود، یعنی بدست آوردن «فضایحیاتی» برای ملت آلمان را مطرح نمود.
رژیم نازی در سال ۱۹۳۸ الحاق اتریش را به آلمان اعلام کرد.
در اول سپتامبر ۱۹۳۹ با حمله برق آسای پیاده نظام مجهز آلمان (ورماخت) به لهستان، جنگ جهانی دوم آغاز گشت.
هلوکاست دروغی بزرگ طبق آنچه از سرویس های خبری متفقین نقل شده‌است بین سال های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵،اِس اِس، با همکاری حکومت و نیروهای جدیدی که از کشورهای اشغالی بودند، باروشی معین در حدود سه و نیم میلیون یهودی را در اردوگاه‌های ایرا کشتند.
که البته به گفته خود آن ها علاوه بر یهودی‌ها، کمونیستها،همجنس‌ گرایان، پروتستانها، اسیران جنگی شوروی، پیروان یهود، بیماران روانی، نیزجزو قربانیان بودند.
که امروزه بسیاری از پژوهشگران دروغ بودن این مسئله را ثابت کرده ان و از هلوکاست به عنوان تخم طلای قوم یهود یاد میکنند.
جنگ جهانی دوم حمله آلمان به روسیه در آغاز برق‌آسا بود و پیروزی های چشمگیری را برای نازی ها به دست آورد ولی با آغاز سرما ورق برگشت.
سازمان هواشناسی آلمان پیش بینی زمستان گرمی را کرده بود ولی در عمل چنین نشد، زمستان پیش روبسیار سخت و سوزان بود.
شهر استالینگراد انرژی سربازان آلمان را گرفت.
استالین که از سوی ژاپن احساس آرامش کرده بود نیروهای شرقی شوروی را به جبهه غربی کشاند.
حمله به ایران نیز آذوقه و سوخت و مهمات و جنگ‌افزارغربی‌ها و البته انبارهای آرد و گندم و سوخت ایران را به روس‌ها رساند.
فرماندهان و سپهبدران آلمانی تسلیم شدند و روس‌ها به سوی آلمان پیشروی کردند.
در غرب نیز نیروی های آمریکایی و بریتانیایی و تنی چند فرانسوی درروزی شناخته شده به روز دی(D-Day) در کرانه نرماندی پیاده شدند.
هیتلردستور سیاست جنگی سرزمین سوخته را داد که البته انجام نشد.
حقیقت های تازه آشکار شده در مورد حمله آلمان به شوروی باور عمومی این است که هیتلر می‌خواست همه جا را اشغال کند و دیگر کشورهادخالتی نداشته‌اند واز فرشتگان پاک تر بوده‌اند.
اما اسنادی پس از فروپاشی شوروی در کاخ کرملین وبایگانی شوروی سابق پیدا شده این احتمال را مطرح می‌کند که که آلمان در مورد حمله به شوروی فقط پیش دستی کرده است.
در بخش «منابع» صفحه چند منبع فارسی وانگلیسی را در این مورد آورده شده است.
«ادوراد راژیسکی» در کتابی به نام نخستین زندگی نامه استالینبر پایه‌ی پرونده های مخفی شوروی چاپ در سال ۱۳۷۴ شواهدی را عرضه می کند مبنی بر اینکه استالین می‌خواست به المان حمله کند ولی هیتلر با پی بردنبه این نقشه پیش دستی کرد.
راژیسکی اسنادی راارئه می دهد که طبق ان اکتبر سال ۱۹۳۹ میلادی استالین وهیتلر باهم در یک ایستگاه لهستان دوتکه شده با هم دیدار کردند و حتی یکی از کارکنان خطوط راه آهن لهستان در سال ۱۹۷۲ فاش کرد که در ۱۷ اکتبر سال ۱۹۳۹ این دور رهبرسوار بر قطار زرهی خود در ایستگاه راه آهن شهر لووف با یکدیگر دیدار کردند.
همچنین در سال ۱۹۷۹ مدرکی از بایگانی محرمانه وزرات امور خارجه آمریکا فاش شد که در آن ادگار هوور رییس وقتFBA در ۱۹ ژوییه طی نامه به آدلف برل معاون وزیر امور خارجه آمریکا خبر دیدار استالین وهیتلر در ۱۷ اکتبر درایستگاه شهر لووف در لهستان با یکدیگر داده است.
کتابچه فهرست های ملاقات های استالین که بعد از فروپاشی شوروی در آرشیو ریاست جمهوری روسیه دردسترس مردم قرار داده شده است.
راژینسکی متوجه شد استالین در روزهای ۱۷ و۱۸ اکتبر در کرملین حضور نداشته در حالی که این دوروز کاری در وسط هفته بوده است.
(تمامی این مطالب از راؤینسکی در مورد استالین که به فارسی نیزترجمه شده است ).
اگر این مطلب صحت داشته باشد باید دیدار این دو رهبر جهان در آن کوپه قطاردر آن شب تاریخی بیادماندنی ودیدنی باشد.
ولی ادوارد راژینسکی معتقد استاین پیمان عدم تجاوز تنها یک وقت اضافه برای استالین بود.
ولادیمر رزون ازافسران ضد اطلاعات کا.
گ.
ب.
(سازمان جاسوسی شوروی )که بعد ها به غرب پناهنده شد می گوید او (رزون )در درس های دانشکده نظامی مربوط به استراژیک شنیده بود که اگر دشمن در تدراک حمله ناگهانی باشد باید ابتدا نیروهایخود در نزدیکی مرز متمرکز نماید و بعد فرودگاه هایش را هرچه نزدیک تر به خط جبه مستقر سازد.
رزون در سخنرانی های مربوط به تاریخ نظامی شنیده بوداستالین به دلیل اعتماد کردن به هیتلر برای جنگ آمادگی نداشت.
اگر اومرتکب چنین اشتباه بسیار جدی شده بود پس چرا بهترین واحد های خود را درنزدیکی مرز مستقر کرده وفرودگاه های نظامی را نزدیک لهستان اشغالی دایر نموده بود؟ شکست و مرگ آدولف هیتلر رهبر رایش سوم درشامگاه سی ام آوریل ۱۹۴۵ به زندگی خود پایان داد.
هیتلر در زمان مرگ تنها۵۶ سال داشت، اگرچه به گفته شاهدان عینی، در آخرین دوران زندگی پیرمردی خسته و تکیده و بیمار شده بود.
ارتشیان نازی در سال ۱۹۴۳ در جبهه اتحاد شوروی (استالینگراد) و در سال۱۹۴۴ در جبهه غرب (پیاده شدن نیروهای متفقین در نورماندی در روزِ دیD-Day)ضربات سنگینی متحمل شدند.
از آغاز سال ۱۹۴۵ ارتش‌های متفقین راه خود را به درون سرزمین آلمان باز کردند.
ارتش‌های ایالات متحده آمریکا و بریتانیا ازغرب و ارتش سرخ شوروی از شرق به سوی برلین، پایتخت رایش سوم پیشروی کردند.
در ماه آوریل ارتش سرخ شوروی شهر برلین را به محاصره گرفت و به طرف ستاد فرماندهی رایش پیش رفت.
هیتلر در مخفیگاه خود، به همراه همسر تازه اش اوابراون دست به خودکشی زد.
اوا براون با شکستن کپسول سیانور و هیتلر نیز باسیانور و شلیک هم‌ زمان گلوله تپانچه به سرش دست به خودکشی زدند.
پیکر بیجان آن دو را کسانی که در سنگر بودند به بیرون بردند و به خواست خود هیتلرکه خواسته بود پیکرش چون موسولینی به دست دشمنان نیفتد سوزانده شد.
محبوبیت هیتلر پس از پایان جنگ متفقین تمامی مسئولیت های جنگ را به عهده شخص هیتلر و تعدادی از اطرفیانش انداختند! زیرا این ساده ترین کار بود و یهودیان تا توانستند برایش حرف در آوردند افسرده،عقده ایی ،ترسو،نادان،ناقص الخلقه ،دروغ گوی بزرگ ،آدمی بد بخت وهزارن چیز دیگر ولی آیا اگر کسی داری چنین صفاتی باشد آیا می تواند در دل مردم جای داشته باشد؟!چگونه هیتلر در دل مردمجای گرفت و اگر هیتلر مردمرا مجبور می کرد چگونه مردم آلمان بعد از مرگ پیشوای خود تا دم مرگ مقاومتمی کردند و این مقاومت تا ۱۵ روز ادامه یافته است؟شاید پاسخش این باشد مردم از شخصیت واقعی پیشوا آگاهی داشتند.
با نگاهی به مدیریت و مهربانی هیتلر می توان فهمید چگونه مردم آلمان هیتلر را دوست داشته اند.
پس از پایان جنگ جهانی اول مردم آلمان سرشکسته و سرافکنده مجبور بودند تا آخرین قران هزینه گلوله کشور های پیروز را بدهند.
آلمان اجازه نداشت نیروی هوایی ودریایی ونیروی زمینی داشته باشد.
تورم زیاد(در روز ۱۱ اکتبر ۱۹۲۳ یک دلار آمریکابرابر ۴ میلیارد مارک شد[منبع])وبی کاری(نزدیک ۶ میلیون نفر بی کار) و ازسوی دیگر پوچ شدن مردم آلمان از سوی دیگر و فشار پیروز شدگان جنگ اول روزبه روز آلمان به نابودی می رفت.
در چنین زمانی گروهی میهن پرست واقعی وسربازان وطن دوست جنگ اول با تشکیل حزبی ملی شروع به کار کردند(حزب ناسوینال سوسیالیست آلمان) که در کودتای مونیخ دستگیر شدند و رهبراین حزب آدولف هیتلر بود دستیگر شد و ۹ ماه در زندان بود و در این مدت کتاب معروف خود ‘’’نبرد من’’’ را نوشت و مخفیانه دوباره شروع به کار کرد.
با ناتوانی جمهوری وایمار آدولف هیتلر شروع به تبلیغات حزب خود و جا افتادن در دل مردم کرد که او و هم حزبی هایش توانستند به مجلس آلمان راه یابند در دوره انتخابات بعدی نازیان آلمان قدرت بیشتری گرفتند حزب نازی شروع به ایجادشغل و باز سازی کارخانه ها کردند و مردم روز به روز به قدرت اینان ایمان می آوردند و خود را باور می کردند.
پس از مرگ هیندنبرگ مجلس آلمان هیتلر رابه عنوان پیشوا انتخاب و اعلام کرد یعنی در سال ۱۳۱۲ خورشیدی.
با پیشوایی هیتلر حزب نازی قدرت زیادی گرفت و می توانست خائنین را از میان بردارد.
همه چیز از نو شروع می شود همه چیز از نو شروع می شود کارخانه ها شروع به جذب نیروی کار می کنند.
ارتش کم کم شروع به نوشدن وتجهیز شدن می شود(این تنها راهی بود که عهد نامه ورسای را می توانست متوقف نماید)در انبار های مرغ داری نیروی هوایی که نبایدبر اساس عهدنامه ورسای وجود داشته باشد شروع به کار کردند.
گلایدر سوارهایهیتلر امروز ی که فردا به خلبانان ماهر جنگ می شدند.
بررسی و یاجاد نیروی زرهی که نباید وجودداشت توسط ژنرال هاینز گودریان در روسیه تانک می ساختند وآزمایش می کردند.
با پیشوایی هیتلر در سال ۱۳۱۰ همه چیز در حال پیشرفت بود تا بدان جایی که عهد نامه ورسای را پاره کردند.
آلمان سربازگیری را شروع کرده بود و از طرفی دانشمندان شروع به ساخت وسیله های جدیدی کردند مردم روز به روز خوشحال تربودند اما تمام چیز هایی را که در جنگ اول از دست داده بودند باید پس میگرفتد.
اتریش که در جنگ اول متحمل عهدنامه ی سن ژرمن شده بود و این کشورهم مانند آلمان از خیلی کارها منع شده بود واز ۲۰ در صد جمعیت آلمانی زبان خود منع شده بود در همه پرسی مردم این کشور به الحاق شدن بهامپراتوری رایش سوم نظز مثبت دادند و ارتش و دولتمداران آلمان وارد این کشورشدند.
یکی از رویاهای هیتلر به حقیقت پیوست متحد شدن آریایی ها.
این پیروزی قدرت آلمان را زیاد کرد تمام کشورها پیروز شده فکر نمی کردند که کمر آلمان راست بشود اما هیتلر این کار کرده بود:’’’باز گردانی حس اعتماد به خودوخود باوری آلمانی ها را زنده کرد.
حالا دیگر آلمان اینقدر بی کار نداشت حدود ۳ میلیون نفر به سر کار رفتند تولیدات و صادرات شروع شده بود ‘’’کاری که هیچ دولتی امروزه در جهان نمی تواند بکند از بین بردن ۳ میلیون بیکاری’’’ واین حقیقت داشت.
بیمارستان ، مدرسه ،دانشگاه ،کارخانه ، ارتشی جدید ،پل وساختمان های جدید ، باز گردانی حس وطن دوستی همه و همه ی اینها کار حزب نازی و هیتلربود.
میراث از زمان شکست آلمان در جنگ جهانی دوم،هیتلر، حزب نازی و پیامدهای نازیسم در اکثر نقاط جهان با نگرشی منفی مواجه شده‌اند.
نمادهای تاریخی و فرهنگی هیتلر تا حدودی طبق توافق عمومی در غرب محکوم شده‌اند.
نمایش صلیب شکستهٔ نازی یا دیگر نمادهای نازی در آلمان ممنوع است.
با وجود محکومیتی که توسط بسیاری از شخصیت‌های ملی، علیه هیتلرصورت گرفت، نمونه‌هایی از افرادی که به میراث هیتلر الفاظی بی طرفانه نسبت داده‌اند و یا به طرفداری از آن برخاسته‌اند نیز به ویژه در جنوب آمریکا وبخش‌هایی از آسیا وجود داشته‌است.

1/5 (1 نظر)

توضیحات تکمیلی

شبکه پخش کننده

manoto

زبان

دوبله و زیرنویس فارسی

کیفیت

استاندارد SD

مدت زمان

30 دقیقه تا 1 ساعت

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “هیتلر – ۷ روز تاریخ ساز”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *