مستند رد بارن و بالهای مرگ

آوریلِ سال ۱۹۱۷: شناخته‌شده‌ترین خلبانِ جنگ جهانیِ اول، کنترلِ بهترین هواپیمای جنگنده‌ی دوران را برعهده دارد.
“مانفرِد وان ریچهوفِن”، یک اسطوره‌ی زنده‌ی ۲۴ ساله در دنیای خلبانی، در مقابلِ نسل جدیدی از هواپیماهای دشمن قرار گرفته است.
جان به در بردن از چنین شرایطی، مستلزمِ به کارگیریِ مهارت‌های قابل توجهِ “بارون سرخ” به بهترین شکل ممکن خواهد بود.
انسان “بارون مانفرد وان ریچهوفن”، در دومِ ماهِ “مِی”ِ سال ۱۸۹۲ در “برِسلاو” واقع در آلمان، متولد می‌شود.
پدرِ او، “آلبرِشت” که خود یکی از افسران ارتش بوده، “مانفرد”ِ جوان را به مدرسه‌ای نظامی می‌فرستد.
به تدریج مشخص می‌شود که این پسر، علاقه‌ی فراوانی به شکار داشته و از مهارت‌های قابل توجهی در سوارکاری برخوردار می‌باشد.
“مانفرد” با شروعِ جنگ جهانی اول، به عنوانِ یک افسر، به “ارتشِ پروسیا” ملحق می‌گردد.
او هم همچون بسیاری از دیگر شهروندان، شاهکارهای خلبانانِ هواپیماهای جنگنده را دنبال کرده و خیلی زود، علاقمند به ورود به نیروی هوائی می‌شود.
“مانفرد” کار خود را به عنوانِ یک افسرِ دیده‌بانی در هواپیماهای مخصوصِ شناسائی و با مسئولیت عکسبرداری از تجهیزات نظامی و روندِ جابجائی نیروهای دشمن، آغاز می‌نماید.
“ریچهوفِن” مدتی بعد به عنوان خلبان مشغول به کار شده و در ژانویه‌ی سال ۱۹۱۷، با توجه به کسبِ ۱۶ پیروزیِ مداوم، مفتخر به دریافتِ بالاترین مدالِ نظامیِ آلمان شده و به فرماندهیِ اسکادرانی موسوم به “جاستا ۱۱” منصوب می‌گردد.
“ریچهوفن” و گروهِ تحت امرش، در ادامه، به تاثیرگذارترین واحدِ هوائیِ این جنگ تبدیل شده و هواپیمایِ قرمز رنگِ “آلباتروس”ِ “مانفرد”، شخصیتی افسانه‌ای را به نامِ “بارون سرخ” پدید می‌آورد.
زمان چهارمِ ماهِ اوتِ سالِ ۱۹۱۴: آلمان با حمله به بلژیک، آغازگرِ جنگ جهانیِ اول بوده و بریتانیا نیز بلافاصله، اعلان جنگ می‌نماید.
در آغاز جنگ، تنها یک دهه از اختراع هواپیما می‌گذرد، اما نیازهای خاصِ موجود، به سرعت این وسیله را به یک سلاحِ خطرناکِ پرنده تبدیل می‌نماید.
در سال ۱۹۱۶ و با تدوینِ قوانینِ جدیدِ نبردهای هوائی، یکی از افسران بیست و سه ساله‌ی ارتش آلمان به نام “مانفرد وان ریچهوفن”، به نیروی هوائی ملحق می‌گردد.
او از مهارتی ذاتی در پرواز برخوردار بوده و خیلی زود، خود را به عنوان یکی از استعدادهای درخشانِ اسکادران مطرح می‌نماید.
طی ماه آوریلِ سال ۱۹۱۷، اعضای اسکادرانِ “جاستا ۱۱” جهت جلوگیری از غافلگیر شدن در برابرِ حمله‌ی نیروهای بریتانیائی، به صورت دائمی در حال پرواز و بررسیِ شرایط موجود هستند.
شخصِ “ریچهوفن” در این دوره، تا چهار پرواز در طول روز انجام می‌دهد.
نیروهای بریتانیائی، در بدترین شرایطِ خود طی دوران جنگ قرار گرفته و تنها طی چهار هفته، یک سومِ نیروهای هوائی خود را از دست می‌دهند.
با این وجود، “ریچهوفن” در ۲۹ آوریلِ سال ۱۹۱۷، با اولین نمونه از گونه‌ای جدید از هواپیماها موسوم به “سوپویت ترای پلِین” روبرو می‌شود که جهت پایان دادن به سلطه‌ی “آلباتروس” بر آسمان، طراحی گردیده است.
“بارون سرخ” و گروهش، حتی در مواجهه با هواپیمائی قدرتمندتر نیز موفق به پیروزی در این نبردِ حیاتی می‌گردند.
این دوره‌ی یک ماهه‌ی کاملا موفقیت‌آمیز برای نیروهای آلمانی در بحبوحه‌ی جنگ جهانیِ اول، بعدها به “آوریلِ خونین” شهرت می‌یابد.
ماشین هواپیمایِ “آلباتروس دی.
تری”، گونه‌ای تغییر یافته از هواپیماهای موسوم به “دو باله” به شمار می‌آید که بالِ فوقانیِ آن، بزرگتر از بالِ تحتانی، که تنها از یک تیرک برخوردار است، می‌باشد.
نیرویِ مورد نیازِ “آلباتروس”، توسط یک موتورِ “مرسدس”ِ شش سیلندر با سیستمِ خنک‌کننده‌ی آبی و برخودار از ۱۶۰ اسب بخار قدرت، تامین می‌گردد.
این هواپیما با حداکثر سرعت ۱۶۵ کیلومتر در ساعت، از قدرتی دو برابر بیشتر از هواپیماهای مورد استفاده توسط نیروهای دشمن، برخوردار است.
این قدرتِ بیشتر، امکانِ تعبیه‌ی دو دستگاه تیربارِ “اِسپاندائو” را بر روی “آلباتروس” فراهم می‌آورد، این در حالی است که در این دوران، بیشترِ هواپیماها، تنها توانائی حمل یک مورد از این تیربارها را دارا هستند.
با این اوصاف، هواپیمایِ “آلباتروس دی.
تری”ِ تحت اختیارِ “ریچهوفن” و افرادش در ژانویه‌ی سالِ ۱۹۱۷، خطرناکترین ماشینِ پرنده‌ی عصرِ خود به شمار می‌آید.
اما پیدایشِ “سوپویت ترای پلِین”، آغازگرِ پایانِ دورانِ برتری بلامنازع هواپیماهای آلمانی بر آسمان است.
نیروهای متفقین، با استفاده از پیشرفت‌های بریتانیائی‌ها، موفق به ساختِ هواپیماهائی پیشرفته‌تر از هرآنچه آلمانی‌ها توان ساختش را دارند، می‌گردند.
در سپتامبرِ سال ۱۹۱۷، هواپیمای سه باله‌ی “فوکر دی.
آر.
وان”، جایگزینِ “آلباتروس” می‌شود.
یک سال پس از “آوریلِ خونین”، هواپیمای تحت کنترل “بارون سرخ”، توسط گلوله‌ی شلیک شده به وسیله‌ی تیراندازی استرالیائی مستقر در سطح زمین، به زیر کشیده شده و کشته می‌شود.
کارنامه‌ی حرفه‌ایِ “ریچهوفن” با ۸۰ پیروزی، در بین تمامیِ خلبانانِ این جنگ، منحصر به فرد است، کارنامه‌ای که محصولِ هماهنگیِ قابل توجه انسان، زمان و ماشین می‌باشد.

این مستند تنها یکی از اپیزودهای مجموعه مستند انسان زمان و ماشین میباشد.

مجموعه کامل مستند انسان زمان و ماشین شامل 24 اپیزود میباشد که میتوانید با استفاده ار دکمه زیر، همه قسمتهای آن را به سبد خرید خود اضافه نمایید.

قیمت کل 24 اپیزود: 331,200 تومان

دانلود مستند رد بارن و بالهای مرگ از مجموعه انسان زمان و ماشین

اطلاعات مستند رد بارن و بالهای مرگ

توضیحات

آوریلِ سال ۱۹۱۷: شناخته‌شده‌ترین خلبانِ جنگ جهانیِ اول، کنترلِ بهترین هواپیمای جنگنده‌ی دوران را برعهده دارد.
“مانفرِد وان ریچهوفِن”، یک اسطوره‌ی زنده‌ی ۲۴ ساله در دنیای خلبانی، در مقابلِ نسل جدیدی از هواپیماهای دشمن قرار گرفته است.
جان به در بردن از چنین شرایطی، مستلزمِ به کارگیریِ مهارت‌های قابل توجهِ “بارون سرخ” به بهترین شکل ممکن خواهد بود.
انسان “بارون مانفرد وان ریچهوفن”، در دومِ ماهِ “مِی”ِ سال ۱۸۹۲ در “برِسلاو” واقع در آلمان، متولد می‌شود.
پدرِ او، “آلبرِشت” که خود یکی از افسران ارتش بوده، “مانفرد”ِ جوان را به مدرسه‌ای نظامی می‌فرستد.
به تدریج مشخص می‌شود که این پسر، علاقه‌ی فراوانی به شکار داشته و از مهارت‌های قابل توجهی در سوارکاری برخوردار می‌باشد.
“مانفرد” با شروعِ جنگ جهانی اول، به عنوانِ یک افسر، به “ارتشِ پروسیا” ملحق می‌گردد.
او هم همچون بسیاری از دیگر شهروندان، شاهکارهای خلبانانِ هواپیماهای جنگنده را دنبال کرده و خیلی زود، علاقمند به ورود به نیروی هوائی می‌شود.
“مانفرد” کار خود را به عنوانِ یک افسرِ دیده‌بانی در هواپیماهای مخصوصِ شناسائی و با مسئولیت عکسبرداری از تجهیزات نظامی و روندِ جابجائی نیروهای دشمن، آغاز می‌نماید.
“ریچهوفِن” مدتی بعد به عنوان خلبان مشغول به کار شده و در ژانویه‌ی سال ۱۹۱۷، با توجه به کسبِ ۱۶ پیروزیِ مداوم، مفتخر به دریافتِ بالاترین مدالِ نظامیِ آلمان شده و به فرماندهیِ اسکادرانی موسوم به “جاستا ۱۱” منصوب می‌گردد.
“ریچهوفن” و گروهِ تحت امرش، در ادامه، به تاثیرگذارترین واحدِ هوائیِ این جنگ تبدیل شده و هواپیمایِ قرمز رنگِ “آلباتروس”ِ “مانفرد”، شخصیتی افسانه‌ای را به نامِ “بارون سرخ” پدید می‌آورد.
زمان چهارمِ ماهِ اوتِ سالِ ۱۹۱۴: آلمان با حمله به بلژیک، آغازگرِ جنگ جهانیِ اول بوده و بریتانیا نیز بلافاصله، اعلان جنگ می‌نماید.
در آغاز جنگ، تنها یک دهه از اختراع هواپیما می‌گذرد، اما نیازهای خاصِ موجود، به سرعت این وسیله را به یک سلاحِ خطرناکِ پرنده تبدیل می‌نماید.
در سال ۱۹۱۶ و با تدوینِ قوانینِ جدیدِ نبردهای هوائی، یکی از افسران بیست و سه ساله‌ی ارتش آلمان به نام “مانفرد وان ریچهوفن”، به نیروی هوائی ملحق می‌گردد.
او از مهارتی ذاتی در پرواز برخوردار بوده و خیلی زود، خود را به عنوان یکی از استعدادهای درخشانِ اسکادران مطرح می‌نماید.
طی ماه آوریلِ سال ۱۹۱۷، اعضای اسکادرانِ “جاستا ۱۱” جهت جلوگیری از غافلگیر شدن در برابرِ حمله‌ی نیروهای بریتانیائی، به صورت دائمی در حال پرواز و بررسیِ شرایط موجود هستند.
شخصِ “ریچهوفن” در این دوره، تا چهار پرواز در طول روز انجام می‌دهد.
نیروهای بریتانیائی، در بدترین شرایطِ خود طی دوران جنگ قرار گرفته و تنها طی چهار هفته، یک سومِ نیروهای هوائی خود را از دست می‌دهند.
با این وجود، “ریچهوفن” در ۲۹ آوریلِ سال ۱۹۱۷، با اولین نمونه از گونه‌ای جدید از هواپیماها موسوم به “سوپویت ترای پلِین” روبرو می‌شود که جهت پایان دادن به سلطه‌ی “آلباتروس” بر آسمان، طراحی گردیده است.
“بارون سرخ” و گروهش، حتی در مواجهه با هواپیمائی قدرتمندتر نیز موفق به پیروزی در این نبردِ حیاتی می‌گردند.
این دوره‌ی یک ماهه‌ی کاملا موفقیت‌آمیز برای نیروهای آلمانی در بحبوحه‌ی جنگ جهانیِ اول، بعدها به “آوریلِ خونین” شهرت می‌یابد.
ماشین هواپیمایِ “آلباتروس دی.
تری”، گونه‌ای تغییر یافته از هواپیماهای موسوم به “دو باله” به شمار می‌آید که بالِ فوقانیِ آن، بزرگتر از بالِ تحتانی، که تنها از یک تیرک برخوردار است، می‌باشد.
نیرویِ مورد نیازِ “آلباتروس”، توسط یک موتورِ “مرسدس”ِ شش سیلندر با سیستمِ خنک‌کننده‌ی آبی و برخودار از ۱۶۰ اسب بخار قدرت، تامین می‌گردد.
این هواپیما با حداکثر سرعت ۱۶۵ کیلومتر در ساعت، از قدرتی دو برابر بیشتر از هواپیماهای مورد استفاده توسط نیروهای دشمن، برخوردار است.
این قدرتِ بیشتر، امکانِ تعبیه‌ی دو دستگاه تیربارِ “اِسپاندائو” را بر روی “آلباتروس” فراهم می‌آورد، این در حالی است که در این دوران، بیشترِ هواپیماها، تنها توانائی حمل یک مورد از این تیربارها را دارا هستند.
با این اوصاف، هواپیمایِ “آلباتروس دی.
تری”ِ تحت اختیارِ “ریچهوفن” و افرادش در ژانویه‌ی سالِ ۱۹۱۷، خطرناکترین ماشینِ پرنده‌ی عصرِ خود به شمار می‌آید.
اما پیدایشِ “سوپویت ترای پلِین”، آغازگرِ پایانِ دورانِ برتری بلامنازع هواپیماهای آلمانی بر آسمان است.
نیروهای متفقین، با استفاده از پیشرفت‌های بریتانیائی‌ها، موفق به ساختِ هواپیماهائی پیشرفته‌تر از هرآنچه آلمانی‌ها توان ساختش را دارند، می‌گردند.
در سپتامبرِ سال ۱۹۱۷، هواپیمای سه باله‌ی “فوکر دی.
آر.
وان”، جایگزینِ “آلباتروس” می‌شود.
یک سال پس از “آوریلِ خونین”، هواپیمای تحت کنترل “بارون سرخ”، توسط گلوله‌ی شلیک شده به وسیله‌ی تیراندازی استرالیائی مستقر در سطح زمین، به زیر کشیده شده و کشته می‌شود.
کارنامه‌ی حرفه‌ایِ “ریچهوفن” با ۸۰ پیروزی، در بین تمامیِ خلبانانِ این جنگ، منحصر به فرد است، کارنامه‌ای که محصولِ هماهنگیِ قابل توجه انسان، زمان و ماشین می‌باشد.

0/5 (0 نظر)

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رد بارن و بالهای مرگ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *