کلمه روح بلافاصله تصور خاصی را در اذهان اکثر مردم به وجود میآورد و اگر چه شواهد زیادی برای اثبات وجود روح موجود نیست اما این باور عملاً بخشی از اعتقادات هر فرهنگی در جهان را تشکیل میدهد. ولی به راستی روح چیست؟
روح چیست؟
بر اساس آخرین تعاریف، روح، جان یک شخص مرده است که میتواند باعث شود زندگان آن را ببینند, احساس کنند و یا صدایش را بشنوند.
فردریک دبلیو. ایچ. مایرز یکی از پایهگذاران انجمن تحقیقات روانی در لندن به سال ۱۸۸۲، روح را چنین توصیف میکند: «ظهور انرژی پایدار فردی یا نشانهای از اِعمال نوعی نیرو پس از مرگ، که به طریقی با شخصی که قبلاً در زمین زندگی میکرده است، در ارتباط باشد.»
آیا ارواح چیزی را احساس میکنند؟
تعاریف دقیق در فرهنگهای مختلف متفاوت است. در برخی از نقاط دنیا، مردم معتقدند ارواح موجوداتی آگاه هستند، در حالی که دیگران عقیده دارند ارواح فقط انعکاس یک منبع آگاهی هستند که سرچشمه آن در جایی دیگر است. محققان جدید بر این باورند که بعضی ارواح دارای شعور هستند و افراد مختلفی که هیچ ارتباط یا شناختی هم با فرد مرده ندارند, میتوانند آنها را احساس یا درک کنند.
فردریک مایرز یکی از پایه گذاران انجمن تحقیقات روانی در لندن
کلمه روح مورد استفاده همگان است ولی فرا روانشناسان، یعنی آنهایی که پدیدههای ذهنی غیر قابل توجیه را مطالعه میکنند، کلمه «ظهور» را ترجیح میدهند ـ گر چه فقط درصد کمی از موارد منجر به تصاویر قابل رؤیت میشود. اغلب تماسهای ارواح به این شکل است که موجودی حضور خود را از طریق بو، هوای سرد یا گرم، حرکت اشیاء و ایجاد صدا اعلام میکند.
روح یک مسافر غرق شده به همسرش ظاهر میشود.
تصور کنید خانه ی دلخواه خود را خریداری کرده اید، چیزی که در واقع همیشه رویای آن را داشته اید. اما دقیقا بعد از جابه جایی ، متوجه چیزهایی غیرطبیعی میشوید…
روح در خانه داستان واقعی و عجیب از آدمهایی است که در خانه های به ظاهر عادی زندگی می کنند خانه هایی که ممکن است تا به حال خالی از سکنه بوده باشند.
این سریال تیمی از محققان مسائل فراطبیعی را نشان میدهد که به بررسی فعالیت های ماورایی و پیدا کردن منبع اتفاقات می پردازند.
معتقد یا شکاک
بر اساس یک نظرسنجی در سال ۱۹۹۹, ۴۲ درصد از مردم بریتانیا معتقدند که ارواح, اشباح و ظهورات ماوراءالطبیعه وجود دارند. این ارقام نشان میدهند که بیشتر مردم به ارواح معتقدند تا به خدا.
انواع روح
ارواح و ظهورات را عمدتاً به شرح زیر طبقه بندی میکنند:
ظهورات بحرانی
معمولترین نوع است. بسیاری از مردم داغدار ادعا میکنند زمانی که وابستگان آنها در حال احتضار بودهاند, روح آنها را مشاهده کردهاند. برای مثال در سال ۱۹۱۷، زنی بریتانیایی ادعا کرد شبح برادر ناتنی خود را دیده است. او بعداً متوجه شد درست در همان لحظه ظهور، هواپیمای برادرش در آلمان مورد هدف قرار گرفته و سقوط کرده بود.
همتا
بسیاری از مردم ادعا میکنند که همتای دقیق خود را که به آنها ظاهر شده دیدهاند. کاترین ملکه روسیه، همتای خود را دیده بود که بر تخت او نشسته و به محافظانش دستور تیراندازی داده بود.
ارواح بیقرار
بیشترین ظهورات مربوط به این نوع ارواح است. ارواح بیسامان آنقدر به خانههای قبلی خود رفت و آمد میکنند تا بالاخره به آرامش برسند. در سال ۴۰ قبل از میلاد در شهر آتن، فیلسوفی به نام آتنودوروس، صدای به هم خوردن زنجیرهایی را شنید و متوجه پیرمردی شد که در بین درختان ناپدید شد.
پس از کندن زمین باغ، اسکلت مردی را یافتند که در غل و زنجیر بود. هنگامی که استخوانها به نحو مناسبی دفن شد، تردد آن روح نیز به پایان رسید.
ارواح دورهای
این ارواح هر ماه یا هر سال, در یک روز معین ظاهر میشوند. برای مثال میگویند که روز ۲۴ دسامبر هر سال، روح آن بولین، همسر دوم هنری هشتم، در خانه دوران کودکیاش در هِوِر کاسل ظاهر میشود.
ارواح وقایع گذشته
این ارواح واقعهای از زمان حیات خود را به نمایش میگذارند و عکسالعملی نسبت به دخالت انسانها نشان نمیدهند. یکی از معروفترین این وقایع در سال ۱۹۵۳ در شهر نیویورک اتفاق افتاد. مردی به نام هری ماتریندِیل ادعا کرد هنگی از سربازان رومی را دیده است که در زیرزمین محل کار او رژه میرفتهاند.
اجنه
این ارواح پر سرو صدا هستند و از روی ایجاد صدا، جابجایی اشیا و ایجاد مزاحمت برای افراد مشخص میشوند. فرضیههای مختلفی برای توجیه وجود آنها ارائه شده است. (در مقالات آینده به آنها نیز میپردازیم)
ظهورات بستر مرگ
ظهور موجودات فرشتهمانند مثل مقامات مذهبی و نزدیکان فوت شده فرد در هنگام احتضار او.
زیر زمین محل کار هری ماتریندیل در نیویورک که سربازان رومی را در سال ۱۹۵۳ در آن مشاهده کرد.
صدها نفر شاهد اتفاقات نادر و فراطبیعی در گتیزبرگ پنسیلوانیا بودهاند؛ اینجا یکی از نقاطی است که بیشترین پروندههای مخوف را در ایالات متحده دارد؛ اما این ارواح به راستی کیستند و از ما چه می خواهند و چرا میخواهند ما را از خونینترین نبردی که تا به حال در شمال خاک آمریکا اتفاق افتاده با خبر کنند؟
در این قسمت از برنامهی «پروندههای مخوف»، ارواح سرگردانِ سربازان در میدان جنگ و شهر، چشمان ما را به روی مجموعهای از اتفاقها و پدیدههای غیرقابل توضیح بازمیکنند؛ حوادثی که نه با جنگهای داخلی آغازشده و نه پس از آن پایان یافتهاند، ارواحی که ظاهر شدهاند، داستانهای واقعی پنهان مربوط به این مکانها – که همگی با میدان جنگ مربوط هستند – را برای ما آشکار خواهند کرد: یک یتیمخانه، بیمارستان صحرایی، میدان جنگ، و خانهای که در جنگ گتیزبرگ در آن شهروندان را با گلوله میکشتهاند.
ارواح درگذشتگان این محل، سرانجام داستان واقعی نبرد گتیزبرگ را برای ما تعریف میکنند.
تجلی حضرت مریم
تجلی یا حضور حضرت مریم
برقراری تماس با ارواح
۸۲ درصد از ظهورات، به منظور برقراری ارتباط برای گفتن مطلبی, دادن هشدار در مورد خطری فوری، گفتن تسلیت به داغداران، انتقال دادن اطلاعات و یا تنها برای نشان دادن علاقه به محلی خاص است. بعضی از ظهورات مربوط به ارواح مردگانی است که به علت برخی کارهای تمام نشده در زمین هنوز گرفتار هستند.
خصوصیات ارواح
یک جامعهشناس آمریکایی به نام هورنِل هارت طی یک مطالعه تحقیقاتی در سال ۱۹۵۶، خصوصیات زیر را مطرح کرد:
- تفاوت عمدهای بین ظهور ارواح افراد زنده و مرده وجود ندارد.
- بعضی از ظهورات، حقیقی و مستند به نظر میرسند (مثلاً اگر انسان باشد, با شکل، خصوصیات و لباس قابل تشخیص). بعضی دیگر نورانی، نازک و مبهم و بعضی هم فقط دارای رگه یا لکههایی از نور هستند.
- ظهورات اغلب بطور ناگهانی آشکار و ناپدید میشوند و گاهی هم به تدریج محو میشوند.
- ارواح از دیوارها و اشیا عبور میکنند یا آنها را دور میزنند.
- بر خلاف یافتههای معاصر، ارواح میتوانند در آینه منعکس شوند و سایه داشته باشند.
- بعضی از ارواح قادر به حرف زدن هستند، در حالی که بعضی دیگر با اشاره, مطالب خود را (اگر مطلبی باشد) میفهمانند.
- در بسیاری از موارد, شاهدان اظهار داشتهاند که پس از سعی برای برقراری تماس فیزیکی با ارواح، دستشان از بدن آنها عبور کرده است.
- حضور بسیاری از ارواح همراه با صدا، بو و احساس سرما است و حتی برخی دیگر قادر به جابهجایی اشیاء واقعی هستند تا وجود خود را ملموس تر بنمایند.
روح کیتی کینگ که در جلسات مربوط به واسطه فلورنس کوک ظاهر میشد. هنگامی که سِر ویلیام کروکز این بررسی را انجام میداد (سال ۱۸۷۳)، واسطه و روح را با هم مشاهده کرد.
در سال ۱۹۰۸ در شرق پنسیلوانیا محلی به نام « Pennhurst Asylum » به عنوان خانهای برای مراقبت از افراد مبتلا به بیماری صرع، افراد ناتوان حرکتی و ناتوان ذهنی به وجود آمد اما پس از گذشت چند سال این مرکز به شکل خطرناکی بیشتر از ظرفیت خودش پر از افراد گوناگون شد و در نتیجهی شرایط وحشتناکی بهوجود آمد.
پس از گذشت نزدیک ۸۰ سال از افتتاح «Pennhurst»، سرانجام این مرکز تعطیل شد و این کار با کمک چند تن از بیماران سابق و روزنامهنگاران شجاع انجام شد.
به هر حال روح این بیماران و کارکنان متجاوز، امروز هم در راهروهای آنجا سرگردان است و پیامهای بسیار تندی برای بازدیدکنندهها میفرستند و درسهای روزهای بسیار وحشتناک را به یاد آنها میآورند؛ درسهایی از تاریکترین و دهشتناکترین روزهای تاریخ آمریکا.
آیا ظهور روح واقعیت دارد؟
اکثر ظهورات دیده شده توجیهاتی کاملاً طبیعی دارند. ولی حدود دو درصد از موارد را نمیتوان توجیه کرد. محققین روانی نمیتوانند این واقعیت را انکار کنند که ارواح به اشکال مختلف وجود دارند.
کارول پولگ و رون هِرن، ارواحی را که به دیدن حاضران در جلسه آمدهاند, ترسیم میکنند.
روح مردگان
مسیحیان معتقدند که روح پس از جدایی از تن به بهشت یا دوزخ میرود. بنابراین ارواح یا «نمردهها» را غیرطبیعی و ترسناک تلقی میکنند. ولی در فرهنگهای دیگر چنین نیست. برای مثال، چینیها حداقل دو جنبه برای روح قائل هستند و این مسئله حضور ارواح در بیش از یک مکان را توجیه میکند.
تاریخچه ی اعتقاد به ارواح
ارواح و ظهورات آنها بخشی از مذهب، افسانه و فرهنگ عامیانه تمامی فرهنگها در سراسر جهان هستند. عبریها، یونانیها و رومیهای عهد باستان معتقد بودند ارواح میتوانند رجعت کرده و با زندگان تماس بگیرند. رومیها ارواح شیطانی را ارواح مردگان (لمورز) و ارواح افراد پرهیزگار را لارز مینامیدند.
روح اجدادی
در آسیا، اعتقاد به ارواح اجدادی هنوز هم با برگزاری مراسمی برای بزرگداشت و آرامش آنها پا برجاست. چینیها معتقدند ارواح اجدادی میتوانند خطرناک باشند و بعلاوه مسئول خوشبختی و کامیابی فرد بر روی زمین نیز هستند. این ارواح مرتب در امور زندگان مداخله میکنند تا مسیر زندگی آنها را هدایت کنند. تمرینات احضار ارواح تاریخچهای طولانی در هند
دارد. تلاش برای احضار ارواح مردگان در منابع باستانی مصر و خاور نزدیک نیز به ثبت رسیده است.
دوست یا دشمن؟
در قرون وسطا، مردم به دیوها، خون آشامها و دیگر اشباح ترسناک اعتقاد داشتند. در طی این قرون, اعتقادات مربوط به ارواح تحت تأثیر تعلیمات مسیحیت قرار گرفت. این تعلیمات به مردم میآموختند که ارواح، جانهای محبوس در برزخ هستند که باید از گناهان پاک شوند.
در اروپای قرن هفدهم، ارواح به عنوان مشاور زندگان به حساب میآمدند و برای اعمال عدالت از آنها استفاده میکردند.
در قرن هیجدهم در حین جنبش رمانتیک، موضوع ارواح از محبوبیت کمتری برخوردار بود. ولی در قرن نوزدهم، با ظهور علوم جدید در احضار روح و با تکیه بر این اعتقاد مذهبی که تماس با ارواح امکان پذیر است، عصر تازهای در ارتباط با ارواح پدید آمد.
یک طبیب جادوگر سریلانکایی، با یک بطری محتوی یک روح شیطانی که از شخص تحت تصرف آن بیرون آورده شده است. این بطری به اقیانوس هند – به جایی که دیگر آسیبی نخواهد رساند- انداخته خواهد شد.
احضار
احضار ارواح در دهههای ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰ و سپس بلافاصله بعد از جنگ جهانی اول، با استقبال وسیع مردم روبرو شد, گرچه پس از این که معلوم شد بسیاری از واسطههای قرن نوزدهم جعلی بودهاند, این اقبال رو به کاهش گذاشت (واسطه: شخص رابطی است که بین این دنیای مادی و دنیای ارواح ارتباط برقرار میکند.)
در یک جلسه احضار روح در نیویورک در سال ۱۸۵۰، خواهران فاکس، میزی را از زمین بلند میکنند.
آیا ارواح واقعیت دارند؟ آیا تکنولوژی میتواند آنها را بیابد و علم وجودشان را اثبات کند؟ برنامه “جستجوی هیولا” درمورد یکی از جنزده ترین خانه های آمریکا یعنی خانه لیزی بوردن تحقیق میکند.
خانه ای که محل وقوع جنایتی معروف در قرن نوزدهم بوده است.
در یک تحقیق شبانگاهی، متخصصین وقایع ماوراء الطبیعه با استفاده از هشت دوربین از جمله با کیفیت ترین دوربین مادون قرمزی که تا کنون در بررسی وقایع ماوراء الطبیعه استفاده شده اتفاقاتی عجیب و غریب را در داخل این خانه ثبت میکنند.
آیا آنها می توانند یک بار برای همیشه حضور ارواح در این مکان را ثابت کنند؟
همگام با سایر اعتقادات عصر جدید، احضار ارواح نیز در دهه ۱۹۸۰ بخصوص در آمریکا مجدداً اوج گرفت. واسطههای اولیه میتوانستند کارهای مختلفی از قبیل بلند کردن میز از زمین، درک فراحسّی، صحبت کردن با صدای ارواح در حالت خلسه، نگارش بدون اراده و تجسد روح با استفاده از ماده اکتوپلاسم را انجام دهند. آنها همه این پدیدهها را به ارواح نسبت میدادند
ریشه احضار ارواح به معنای مدرن آن، به فعالیتهای مارگارت فاکس و دو خواهرش برمیگردد.
روزنامهنگار آمریکایی هوراس گریلی، نویسنده بریتانیایی آرتور کانن دویل و دانشمندان بریتانیایی والس و ویلیام کروکس، حامیان اولیه پدیده ارتباط با ارواح بودند.
در یک جلسه آزمایشی, اوساپیا پالادینو،واسطه مشهور ایتالیایی دستگاهی را از روی زمین بلند میکند.
واسطهای به نام استانیسلاوا در شرایط آزمایشی و تحت کنترل, در یک«لباس ضد تقلب»ماده اکتوپلاسم را به وجود آورد.
روح سرگردان
در کشور آشور، به ارواح شیطانی اتوکو میگفتند. بسیاری از آنها دست و پا نداشتند و نالههای ترسناکی سر میدادند و ایجاد هرج و مرج میکردند. علت ظهور آنها را عدم انجام صحیح یا کامل مراسم دفن آنها میدانستند.
ناظران ارواح
انجمن تحقیقات روانی
مطالعات منظم در مورد ارواح، با پایهگذاری انجمن تحقیقات روانی در لندن، در سال ۱۸۸۲ آغاز شد. سه نفر از مؤسسین این انجمن به نامهای ادموندگرنی, فردریک مایرز و فرانک پادمور، از۵۷۰۰۰ نفر از مردم درباره ظهور ارواح زندگان سئوالاتی پرسیدند و سپس یافتههای خود را در کتاب اشباح زندگان، در سال ۱۸۸۶، به چاپ رساندند.
در سال ۱۸۸۹، کتاب آمارگیری توهّمات، زیر نظر هنری سیدویگ و با همکاری همسرش و چند نفر دیگر از اعضای انجمن، منتشر شد. در این آمارگیری فقط یک سئوال مطرح شده بود:
آیا شما هرگز در حال بیداری کامل و با اطمینان از عدم وجود یک دلیل فیزیکی بیرونی، ناگهان احساس کردهاید موجود زنده یا شیئی به شما نگاه میکند و یا به بدن شما دست میزند و یا صدایی از خودش در میآورد؟
تعداد ۱۷۰۰۰ نفر به این پرسش پاسخ دادند که از این تعداد ۱۶۸۴ نفر (تقریباً ۱۰ درصد) جواب مثبت داده بودند. همچنین تعداد ۳۵۲ مورد، رؤیت ارواح زندگان و ۱۶۳ مورد رؤیت ارواح مردگان نیز اعلام شده بود.
پروفسور هنری سیدویک که آغازگر آمارگیری سال ۱۸۸۹ بود.
سایر انجمنها
سایر انجمنها نیز کمکم شروع به بررسی ارواح و پدیدههای مربوط به آنها کردند.
انجمن دیالکتیک لندن که در اواخر دهه ۱۸۶۰ تأسیس شد, یکی از آنها بود. پس از تأسیس انجمن تحقیقات روانی در سال ۱۸۸۲، شش کمیته تحقیقاتی تشکیل شد تا بررسیهای لازم در مورد تله پاتی، هیپنوتیزم، غیب گویی، ظهورات, تردّد ارواح و پدیدههای فیزیکی مربوط به واسطهها را انجام دهند و سپس اطلاعات حاصله را گرد آوری کرده و با هم تطبیق دهند.
عکس مربوط به سال۱۸۹۰، که واسطه و تجسّد یک روح را در جلسه احضار ارواح نشان میدهد.
گردآوری اطلاعات
پروفسور سیدویک و همسرش, دانشمندان و محققان برجسته بسیاری از جمله ویلیام کروکز, الیور لاج, آرتور کانن دویل, ویلیام جیمز و بعدها سیگموند فروید, کارل یونگ و سایرین را به این انجمن جذب کردند. در سال ۱۸۸۳, این انجمن کمک کرد تا انجمن آمریکایی تحقیقات روانی تاسیس گردد.
تا سال ۱۹۰۰, انجمن تحقیقات روانی مجموعه ۱۱۰۰۰ صفحهای عظیمی از گزارشات و مقالات و نیز تعدادی کتاب بر اساس مطالعاتی جامع, گرد آوری کرد.
طی سالهای دهه ۱۹۴۰, انجمن توجه بیشتری نسبت به تجربیات آزمایشگاهی نشان داد و فعالیتهای خود را بر بررسی ارواح شرور و ظهورات متمرکز کرد. در حال حاضر مقالات تحقیقاتی در مجله جورنال اَند پروسیدنگز و مقالات غیر رسمی هم در خبر نامه خود انجمن به چاپ میرسد.
انجمن محققین ارواح
مارتین ریکاردو، انجمن محققین ارواح را در دهه ۱۹۷۰ تاسیس کرد. او از اهالی شیکاگو بود و از طریق هیپنوتیزم بیماران را معالجه میکرد. این موسسه با نام باشگاه جویندگان ارواح آغاز به کار کرد و دیل کازمارک, محقق روانی معروف, ریاست آن را بر عهده گرفت.
این انجمن در زمینه گردآوری و بررسی اطلاعات در خصوص ارواح و پدیدههای مربوط به آن فعالیت میکند و دارای یکی از بزرگترین مجموعههای عکس ارواح است. آنها با کمک کامپیوتر عکسها را تجزیه و تحلیل میکنند.
بر طبق اظهارات کازمارک, حدود ۹۰ درصد از این عکسها توجیهات علمی دارند. این انجمن سالانه حدود صد عدد گزارش مربوط به ارواح دریافت میکند که بسیاری از آنها در منازل شخصی اتفاق افتادهاند. اکثر اعضای انجمن, و از جمله خود کازمارک, بر اساس شواهد کافی به این نتیجه رسیدهاند که ارواح وجود دارند و زندگی پس از مرگ یک واقعیت است.
نحوۀ عملکرد جویندگان ارواح
بررسیکنندگان کلیۀ علل طبیعی را مد نظر قرار میدهند، چه عوامل مکانیکی مانند ماشینآلات، نورها و صداهای مربوط به جادهها و چه عوامل شخصی مانند کارها و حقههای افراد.
بررسی کنندگان با زیر نظر گرفتن شبانه روزی یک مکان و با در نظر گرفتن تحقیقات قبلی، شرایط زمین
آنها از سه روش اصلی استفاده میکنند:
روش تشریحی: این روش بر اساس گفتههای شاهدان عینی است. این افراد بطور جداگانه مصاحبه میشوند و سابقه آنها، وضعیت جسمی و روحیشان و نیز میزان درک آنها از وقایع غیرطبیعی ارزیابی میشود.
روش آزمایشی: در این روش از یک واسطه میخواهند که اظهارات شاهد را با تجربه خودش، مورد تأیید قرار دهد. در این روش, واسطه را به اطراف خانه میبرند تا مکانهای فعال را شناسایی کند(مثل نواحی انرژی سرد و گرم)، و یا یک جلسه احضار ارواح ترتیب میدهند.
روش شناسایی: این روش شامل استفاده از دستگاههای مراقبتی الکترونیکی (مانند دوربین، ضبط صوت، حرارت سنج، شمارشگرها و غیره) و همچنین اتاقهای تحت کنترل برای قرار دادن تلههایی برای کشف جای پا و بررسی هر گونه تداخل است.
هری پرایس
هری پرایس، یکی از اولین جویندگان ارواح در بریتانیا بود. او یک شعبده باز بریتانیایی بود که از دانش خود برای بررسی تردّد ارواح و تشخیص جعلی بودن احتمالی آنها استفاده میکرد.
او پس از چندین سال بررسی به این نتیجه رسید که ارواح واقعاً وجود دارند و طی سالهای دهه ۱۹۳۰ معروفترین جوینده ارواح در جهان شد. او به چند مورد جعلی مثل افراد تنهایی که برای رفع تنهایی، ارواحی را برای خود به وجود آورده بودند نیز برخورد کرد.
پرایس یکی از نخستین افرادی بود که تکنولوژی مدرن روز را در بررسیهای خود استفاده کرد. م
عروفترین و موفقترین بررسی او در خانه کشیشان بورلی رکتوری صورت گرفت که در آنجا آزمایشگاهی تأسیس کرد و با شرکت ۴۸ نفر داوطلب, آزمایشاتی را به انجام رساند.
گر چه نتایج حاصله چندان قاطع نبود ولی او کتابی با عنوان «پرترددترین خانه ارواح در انگلستان» نوشت و پس از آن، سالها ادعا میکرد که مستقیماً تجربیاتی با ارواح داشته است.
در این مجموعه، برخی از جالبترین و ترسناک ترین ویدئوهای فراطبیعی از سراسر دنیا به نمایش درمی آیند و گروهی از متخصصان، تصاویری که توسط شاهدان عینی ضبط شده اند را با دقت بررسی و موشکافی میکنند.
چندی از بهترین متخصصان در این زمینه و افرادی که آنقدر خوش شانس، و شاید هم بسیار بد شانس، بوده اند که شخصا شاهد این پدیده های عجیب باشند، نظر خود را بیان می کنند و این نظرات ممکن است باعث شود حتی دیر باورترین افراد نیز به رویدادهای فراطبیعی باور پیدا کنند.
چه کسانی ارواح را میبینند؟
مطالعات نشان میدهد که از هر شش نفر فقط یک نفر دارای حساسیت لازم برای دیدن ارواح است. این آمار محققین را به این فکر انداخته که ممکن است نوعی حس ششم وجود داشته باشد. ولی افراد مرتبط با ارواح بر این باورند که همه مردم قابلیت برقراری تماس با مردگان را دارند.
خرافات
مشاهدهکنندگان ارواح جزئی از فرهنگ عامه مردم در سراسر دنیا محسوب میشوند و اعتقادات سنتی زیادی در باره قدرت دیدن ارواح وجود دارد.
برای مثال در ایالت لنکشایر در بریتانیا, زمانی مردم گمان میکردند بچههایی که هنگام سپیدهدم متولد میشوند میتوانند بفهمند اولین فردی که از خانواده یا آشنایانشان فوت میشود چه کسی خواهد بود.
در قسمتهایی از اروپا معتقد بودند روز تولد، تعیین کننده توانایی غیببینی است.
مردم دانمارک معتقدند بچههایی که در روز یکشنبه متولد میشوند، قادر به درک بعضی چیزها مانند پیش بینی مرگ افراد هستند.
در اسکاتلند نیز معتقدند بچههایی که در روز عید میلاد مسیح یا روز جمعه قبل از عید پاک متولد میشوند، قادر به دیدن و کنترل ارواح هستند.
به نظر میرسد افرادی مانند هنرپیشهها که توانایی بروز احساسات خود را در وضعیتهای مختلف دارند, بهتر میتوانند ارواح را ببینند یا تجربه کنند.
در طی تاریخ رهبران روحانی که «شَمَن» نام دارند، مردمان خود را شفا داده، از آنها محافظت کرده و آنها را راهنمایی کردهاند.
اما آیا صرفاً مراسم پیچیدهای را برگزار میکنند؟ یا آیینهای آنها جنبه دیگری هم دارد؟
واسطهها
کلمه واسطه، با شروع برقراری ارتباط با ارواح، بر سر زبانها افتاد.
این اصطلاح به فردی اطلاق میشود که تحت تاثیر نیروی مغناطیسی یا هیپتونیزم، به کنترل ارواح درآمده و قادر به انتقال پیامهای مردگان است.
واسطهها تنها حاصل ارتباطات روحی نبودند. در طول تاریخ و در سراسر جهان (با درجات مختلف موفقیت) انسان تلاش کرده است با ارواح مردگان رابطه برقرار نماید.
افراد یا واسطههایی که از طریق آنها این ارتباط صورت میگیرد, به نامهای گوناگونی مانند مقدّس، ساحر، شمن، طالعبین، طبیب جادوگر، عارف و رابط شناخته شدهاند.
چه کسی می تواند واسطه شود؟
به نظر میرسد بسیاری از مردم از بدو تولد دارای توانایی کسب اطلاعاتی هستند که از طریق حواس پنجگانه امکانپذیر نیست.
متخصصین معتقدند توانایی عملکرد به صورت یک واسطه, از اوائل عمر و معمولاً از زمان کودکی شروع میشود.
این بچهها اغلب نشانههایی از دیدن و شنیدن چیزهایی که دیگران آنها را حس نمیکنند، بروز میدهند ولی در بسیاری از موارد این توانایی به خاطر فشارهای والدین و مقتضیات اجتماعی سرکوب میشود.
با این وجود، این توانایی میتواند در هر سنی آشکار شود. در موارد متعددی مشاهده شده است که این قدرت پس از یک ضربه مغزی، آسیب روحی، تجربه نزدیک به مرگ، ضربه عاطفی و یا اندوهی عمیق ایجاد شده است.
البته معلوم نیست آیا این تحریکات موجب شکوفایی یک توانایی غریزی و استعداد بالقوه که از بدو تولد در فرد بوده است میشود یا این که توانایی جدیدی را که دیگران فاقد آن هستند، به وجود میآورد. اما آنچه مسلم است این است که واسطهها افرادی نیستند که دچار آسیب مغزی یا امراض روحی شده باشند.
آنها دارای یک استعداد خاص روانی بوده و قادر به کنترل آن هستند، در حالی که مریضهای روانی، مثل اسکیزوفرنی، کنترلی بر آنچه میشنوند و میبینند و یا موجوداتی که آنها را احاطه میکنند، ندارند.
در سال ۱۹۹۱، گِرِگ شلدان ماکسوِل دو ساله گفت: «مامانبزرگ اینجاست»و به هوا اشاره کرد. این تصویر ممکن است او را در حالی که به روح مادر بزرگش نگاه میکند، نشان بدهد.
اعمال نیرو در راه خیر
بعضی از واسطهها قادرند پدیدههایی فیزیکی مانند حرکت اشیاء و بلند کردن آنها از روی زمین و کنترل آب و هوا را به وجود آورند.
بسیاری از واسطهها نیز از قدرت یا انرژی روحی خود برای شفای بیماران استفاده میکنند. امروزه، برخی از این افراد دارای این موهبت ذاتی یا اکتسابی هستند که انرژی روحانی خود را برای شفای بیماران به کار برند.
بچهای که در یک خانه جنزده زندگی میکرد, مرد و بچهای را دید که در اتاق او حرکت میکنند. در نقاشی که او برای خانوادهاش کشیده است، یک روح زرد رنگ نیز دیده میشود.
بچه های معنوی
بچهها اغلب نسبت به ارواح، حساستر از بزرگسالان هستند.
صدها مورد از بچههایی که اقوام مرده خود را دیدهاند, گزارش شده است.
بعضی از متخصصین معتقدند انرژی حیاتی بچهها تازهتر از بزرگسالان است و همین مسئله باعث حساسیت بیشتر آنها نسبت به تغییرات انرژی اطراف آنها میشود.
برخی دیگر میگویند بچهها دارای یک توانایی تلهپاتی غریزی هستند که آنها را قادر به درک وضعیت روانی میکند، در حالی که بزرگسالان قادر به درک این شرایط نیستند.
هنگامی که مصیبتی روی میدهد، شرایط خاص روانی یا تغییراتی در انرژی به وجود میآید که میتواند باعث یک تأثیر پایدار شود.
بچهها و دیگر افراد حساس دارای این توانایی هستند که این تغییر انرژی (یا افکار و احساساتی که آن را به وجود میآورد) و به صورت یک روح آشکار میشود, درک کنند.
سوالات پرتکرار درباره روح و عالم ارواح
روح یک شخص چیست؟
روح ، در دین و فلسفه ، جنبه یا جوهر غیرمادی یک انسان است ، که به او فردیت و انسانیت اعطا می کند ، اغلب مترادف با ذهن یا خود تلقی می شود.
روح مطابق کتاب مقدس چیست؟
تنها کلمه عبری که به طور سنتی در کتاب مقدس انگلیسی زبان روح (نفش) ترجمه می شود ، به جای روح نامیرا ، به جسمی آگاه و زنده و تنفس اشاره دارد.
وقتی روح از بدن خارج می شود چه اتفاقی می افتد؟
روحهای خوب و راضی که به آنها دستور داده شده به رحمت خدا بروند. آنها بدن را ترک می کنند توسط فرشتگان در یک کفن معطر پیچیده می شوند ، و به آسمان هفتم منتقل می شوند.
چه اتفاقی برای روح 40 روز پس از مرگ می افتد؟
اعتقاد بر این است که روح مهاجر در طول 40 روز بر روی زمین سرگردان است ، به خانه باز می گردد ، از مکان هایی که در آنها زندگی کرده و همچنین قبر تازه اش بازدید می کند.
روح در کجای بدن قرار دارد؟
از نظر فیلسوفان باستان در ریه ها یا قلب ، در غده صنوبری (دکارت) و به طور کلی در مغز واقع شده است