در نوشته قبلی به چگونگی شروع و پیشرفت بیماری الزایمر پرداختیم. در این نوشته به صورت کامل مرحله ابتدایی تا خفیف بیماری الزایمر را بررسی میکنیم.
سناریو
شما و پدرتان تصمیم میگیرید برای غذا خوردن به رستوران موردعلاقهتان بروید.
پدر ۸۵ساله شده است.
همانطورکه قدمزنان وارد رستوران میشوید، پدر میگوید: «چقدر اینجا قشنگه. به بشقابها و دیوارهای اینجا نگاه کن. هنوز به سبک دهه ۵۰ تزیین شدهاند. مادرت عاشق اینجور جاها بود.»
درحالیکه حسابی تعجب کردهاید میگویید: «این چه حرفیه میزنید. تا حالا صد دفعه اومدیم اینجا. یادتون نمیاد؟»
پدر جواب میدهد: «نه، من که چیزی یادم نیست. تا جایی که میدونم این اولین باره اینجا اومدم.»
شما مسیر صحبت را عوض میکنید.
سر میز غذا مینشینید، منو را برمیدارید تا غذا سفارش بدهید.
پدر میگوید: «فکر میکنم بد نباشه جوجهسوخاری سفارش بدم. آره خوبه!!»
و شما جواب میدهید: «آره همینطوره. بهتره امشب شام دلخواهمون رو بخوریم. شما و مادر هم همیشه جوجهسوخاری سفارش میدادید، مگه نه؟»
اما پدر میگوید: «چی داری میگی؟ شام موردعلاقه من اسپاگتی و کوفتهریزه است.»
شما میگوبید: «جشن تولد ۸۲سالگیتون که با هم اومدیم اینجا، گفتی که شما و مامان عادت داشتید همیشه بیایید اینجا… و اینکه دوست داشتید جوجهسوخاری بخورید.»
اما او زیر بار نمیرود و شروع به جر و بحث کردن میکند.
شامی که خوردید به دلچسبی شام هشتاد و دومین سالگرد تولد پدرتان نبود…
آلزایمر از بیماریهایی است که در جهان ما – که مدام به جمعیتش افزوده میشود – بهسرعت در حال گسترش است.
چهل و چهار میلیون نفر از مردم در سراسر جهان به آلزایمر یا انواع دیگر زوال عقل مبتلا هستند.
برای نخستین بار، حالا ما میتوانیم اولین نشانههای این بیماری را تشخیص دهیم.
در این فیلم با جنبههای گوناگون کارهایی که برای درمان این بیماری انجام میگیرد، آشنا میشویم؛ از دانشمندانی که به دنبال درمان بیماری در نخستین مرحلههای پبشرفت آن هستند و محققانی که به دنبال کشف علتها و عوامل این بیماری هستند تا دانشمدانی که در جستوجوی تاثیرات سبک زندگی و ژنتیک در خطر ابتلا به این بیماری هستند.
پس از سالها ناکامی، حالا نخستین نشانههای پیروزی دیده میشود.
این برنامه ما را با آخرین پیشرفتها در زمینهی تحقیق برای درمان ترسناکترین بیماری جهان آشنا میکند.
نگاهی کوتاه به مرحله ابتدایی تا خفیف الزایمر
با از میان رفتن نگرانی و شگفتی، و تشخیص ابتلای یکی از عزیزانتان به بیماری الزایمر، متوجه خواهید شد که رفتهرفته از یک مراقبتکننده موقت به یک مراقبتکننده دایم تغییر نقش میدهید.
با نگاهی به چند ماه یا چند سال گذشته، ممکن است متوجه نشانههایی بشوید که میتوانستند از چنین روزهایی حکایت بکنند.
حال زمان آن فرا رسیده که سخت تلاش کنید تا درباره تغییراتی که در مغز ایجاد میشوند نکات بسیاری بیاموزید.
باید بدانید که این تغییرات درنهایت کدامیک از مهارتهای کلیدی و توانمندیها را تحتتاثیر قرار میدهند، یعنی همان مهارتها و توانمندیهایی که تا چندی پیش برخورداری از آنها را بیاهمیت تلقی میکردیم.
نقش ذهنیت و نگاه شما به بیماری آلزایمر
دیگر زمان آن فرا رسیده که ذهنیت جدیدی نسبت به بیماری الزایمر پیدا کنیم.
اکنون که بهخاطر رخداد فقدانهای فراوان در عزیزتان نگرانی بر تمام وجودتان چنگ انداخته، باید از بین دو گزینهای که پیش رو دارید یکی را انتخاب کنید:
یا میتوانید بر روی توانمندیها و مهارتهای ازدسترفته بیمارتان تمرکز کرده و احتمالاً خود نیز از پا دربیایید، یا میتوانید بهدنبال نشانههای مثبت حیات و شأن و مرتبهای باشید که عیناً به جا میمانند.
بهجای اینکه آرزو کنید ایکاش زندگی همانگونه که شما تصورش را میکردید پیش میرفت، میتوانید از آنچه که در حال رخ دادن است با آغوش باز استقبال کرده و آن را بهعنوان بخشی از زندگی کنونیتان بپذیرید.
درست مثل موقعیتهایی که در جریان آنها چیزهایی را از کف میدهید و درعوض چیزهای دیگری میستانید.
برخورداری از این ذهنیت جدید طلب میکند که به خودمان بیاندیشیم و دریابیم که بهمنظور رویارویی با این بیماری باید چه سازشهایی از خود نشان بدهیم.
کمک به بیمار مبتلا به الزایمر
حال نیاز داریم که درباره یافتن راههایی برای کمک کردن به فردی که دچار بیماری الزایمر شده خلاقانهتر فکر کنیم تا این بیماری قدری تعدیل شده و خود بیمار احساس توانمندی و قدرت کند.
بهخاطر نگرشهای متداول و شایع نسبت به مسایل مربوط به کهولت سن و تحلیل قوای ذهنی در جامعه کنونی فراموشکردن یا اذعان نکردن این موضوع بسیار ساده است که فرد مبتلا به بیماری الزایمر هنوز توانایی خوداصلاحی را دارد و همچنان میخواهد بهعنوان یک عضو فعال جامعه از سوی دیگران تلقی گردد.
وقتی نتوانیم نحوه اندیشیدن به بیماری الزایمر را تغییر بدهیم، رفتهرفته با این خطر مواجه میشویم که بهگونهای نامناسب عمل کرده یا به کسی که دوستش داریم ناخواسته آسیب برسانیم و دلش را بشکنیم.
آسیب هایی که شما به بیماران آلزایمری میزنید!
بد نیست بهخاطر داشته باشیم که همه عملکردهای کلیدی مغز در یک وهله از بین نخواهند رفت، و بسیاری از عملکردها باقی میمانند.
وقتی عملکردهای باقیمانده را فراموش میکنیم یا اهمیتی به وجودشان نمیدهیم، عکسالعملهای منفی میتوانند بخشی از سبکهای مراقبتی ما بشوند. بنابراین:
طوری با بیماران مبتلا به الزایمر صحبت میکنیم که گویی کودکی بیش نیستند، یا زمانیکه دچار اختلال حواس میشوند خیلی ساده از کنار آنها میگذریم.
به تلاشهای آنها در برقراری ارتباط میخندیم، یا وقتی دچار اشکال در تکلم میشوند سعی نمیکنیم بفهمیم که قصد داشتند چه بگویند.
در مرحلهای که بیماران هنوز هم از عهده انجام کارهای پیچیده میآیند، همه کارها را برایشان انجام میدهیم یا از آنها نمیخواهیم که قدمی برای خودشان بردارند.
با از میان رفتن مهارتهای اجتماعی، از بردن آنها به جمعهای خانوادگی اجتناب میورزیم.
وقتی استدلالها و قضاوتهایشان نادرست و پُرغلط میشوند، بهخاطر رفتارهای زشتی که از آنها سر میزند احساس خجالت میکنیم.
وقتی راه رفتن برایشان بسیار سخت و طاقتفرسا میشود، از بردن آنها به محافل و مجالس عمومی اجتناب میورزیم.
چون فکرش را هم نمیکنیم که آنها نیز توان لذت بردن از محیط اطرافشان را دارند، خلق یک فضای بسیار زیبای روحبخش و مهیج را به دست فراموشی میسپاریم یا در صورت تمایل برای ایجاد چنین فضایی تلاشهایمان به جایی نمیرسند.
رفتار صحیح با بیمار مبتلا به الزایمر
وقتی درصدد جستجوی شأن بیماران مبتلا به الزایمر برمیآییم، لازم است بهدنبال راههایی باشیم که آنها را در راه تعدیل مسیر زندگیشان ـ که برای ابد دستخوش تغییرات شگرفی شده ـ یاری رسانده و روشهای رویارویی و نیز سازگار شدن با این تغییرات را به آنها بنمایانند.
باید یادمان باشد که علیرغم پیشرفت بیماری، توانایی خوداصلاحی همچنان تداوم خواهد داشت.
یافتن راههایی در جهت توانمند ساختن افراد برای تداوم شأن در زندگی بخشی از فضای جدید فکری ما خواهد شد. بنابراین:
در جریان ازمیانرفتن حافظه کوتاهمدت، میتوانیم عکسهایی را پیدا کنیم و از آنها بپرسیم که با دیدن این عکسها یاد چه خاطراتی میافتند. این کار کمک شایانی به تقویت حافظه بلندمدت آنها میکند.
میتوانیم هر چند وقت یکبار با آنها بازی کنیم. مثلاً وادارشان کنیم اسم اشیایی را که اطرافشان میبینند، بگویند. با این کار، بخش مربوط به زبان تا حد ممکن به فعالیت وا داشته میشود، ضمناینکه به زبان خودشان با آنها ارتباط برقرار میکنیم.
به فعالیتهایی که پیش از ابتلایشان به بیماری مغزی بدانها مشغول بودند توجه کنیم، و زمانی را به انجام دوباره این فعالیتها توسط خودشان اختصاص بدهیم؛ نظیر نقاشی کشیدن، عکاسی کردن، باغبانی کردن یا دیگر سرگرمیها. توانایی انجام فعالیتهای پیچیدهای که دیر زمانی است از یادگیری آنها میگذرد، بیشتراوقات در تمام طول مدت بیماری به جا خواهد ماند.
باید از دوستان و آشنایان بیمار بخواهیم که مرتب به او زنگ بزنند، یا هر روز بیمار را برای قدم زدن به بیرون از خانه ببریم، یا با او به رستورانی برویم که قبل از بیماری عادت داشت همیشه در آنجا غذا بخورد. با این کار، همچنان بیمار را در بطن جامعه قرار میدهیم.
باید این حقیقت را بپذیریم که فرد بیمار در استدلال و قضاوت دچار بیثباتیها و تزلزلهای فراوانی خواهد شد، و باید بدانیم که بهمنظور محافظت از وی دربرابر خطرهای احتمالی، لازم است که خود ما بهجای او تصمیمگیری کنیم.
برای واداشتن بیمار به تحرک لازم است فضاهای امنی را پیدا کنیم که او در آنها پیادهروی کند، به بازیهای مختلف بپردازد یا حتی رانندگی کند.
باید همچنان نوای موسیقی در خانه طنینانداز شود، در تعطیلات آخر هفته دکوراسیون خانه عوض شود، یا صرفاً یک میز غذای بسیار زیبا چیده شود تا فضایی برانگیزنده ایجاد شده و حواس مختلف بیمار همچنان به فعالیت واداشته شوند.
اهمیت احترام گذاشتن به بیمار مبتلا به آلزایمر
هرکسی میخواهد که رفتار دیگران با او توأم با احترام باشد. در زیر نمونههایی از چند بیمار مبتلا به الزایمر آورده شده و اینکه هر یک چگونه عکسالعملی درباره این بیماری از خود نشان میدهند:
یک پرستار مبتلا به الزایمر در بیان احساسات و عواطفش چنین میگوید:
«من حافظهام رو از دست دادهام، اما عقلم رو که از دست ندادهام. من بهخاطر حرفهام میتونم روی خودم بهعنوان یک بیمار تأثیر بذارم و شاهد باشم که گاهیاوقات چه اتفاقاتی رخ میدهند.»
مرد تاجری که سالهای سال در یک شرکت بسیار بزرگ کار میکرد میگوید:
«من از پس انجام خیلی کارها برمیاومدم. هنوز هم میخوام هر کاری رو که میتونم انجام بدم. لطفاً به من نگید یه گوشه بشینم و در پاکتهای نامه رو با لیس زدن بچسبونم. ضمناً تصور نکنید که با این کار ارضا میشم.»
مادر عادت داشت برای همه اعضای خانواده لباس بدوزد و در دوختن کت و شلوارهای مردانه مهارت خاصی داشت.
روزی پارچهای را به او دادند تا آن را برای دخترش گلدوزی کند. خیلی تلاش کرد تا در انجام این کار موفق شود.
اما چند دقیقه بعد نگاهی از سر استیصال و نگرانی به دخترش انداخت و پارچه و نخ و سوزن را به زمین انداخت. دیگر از پس انجام این کار برنمیآمد.
شوهر به همسرش میگوید:
«فکر میکنی عقلم هنوز سر جاش هست؟ باید در زندگیام خیلی آدم بدی بوده باشم که خدا چنین مریضی به من داده. نباید آخر عمری این بلا سرم میاومد.»
یکی از اساتید باسابقه دانشگاه درباره بیماریاش چنین میگوید:
«نمیفهمم چرا خانوادهام به من اجازه نمیدن که تنها برم کلیسا. کلیسا که چند قدم اون طرفتره. من کسی بودم که برای درس دادن توی دانشگاهها از این کشور به اون کشور میرفتم. خودم میدونم چطور باید از یه جایی رفت جای دیگه.»
خانمی که از شوهر مبتلا به الزایمرش پرستاری میکند میگوید:
«این چند سالی که از زندگی ما میگذره، هر روز به هم میگفتیم: «دوستت دارم!» و واقعاً همینطور هم بود، حتی زمانیکه از دست هم عصبانی بودیم. حالا که مریض شده، میبینم که عشقمون داره روزبهروز زیادتر میشه. اون قدیما بیشتراوقات من بودم که اول جمله «دوستت دارم» رو بهش میگفتم. اما حالا اونه که داره بیشتراوقات این جمله رو به من میگه و همین تداومش در عشقهکه به من آرامش میده.»
تغییرات ایجادشده در مغز در مرحله ابتدایی تا خفیف الزایمر
بیماری الزایمر باعث مرگ تدریجی، و پیشرونده سلولهای عصبی در نیمکرههای مغز میشود.
مغز، متفاوت از دیگر اندامهای بدن است.
ازآنجاییکه هر سلول عصبی مغز کاری منحصربهفرد را انجام میدهد که تنها خاص آن سلول عصبی است و دیگر سلولهای عصبی در انجام آن ناتوان هستند؛ هر قسمتی از مغز، یک عملکرد خاص دارد، و همه قسمتها باید با هم کار کنند تا مغز بهدرستی عمل کند.
ازبینرفتن هر بخشی از مغز به ازبینرفتن آن عملکرد خاص منجر میشود، زیرا همانطورکه گفته شد هیچ قسمت دیگری از مغز نمیتواند وظیفه آن را بر عهده بگیرد یا همان عملکرد خاص را عیناً انجام بدهد.
اولین ناحیهای که سلولهای عصبیاش را در جریان بیماری الزایمر از دست میدهد، در نزدیکی شیار اصلی بین نیمکرههای مغز قرار دارد: یعنی ناحیه دماسبی.
دماسبی همان ناحیه مربوط به حافظه مغز است.
همه حـــافظه در این ناحیه فـــهرستبـندی شده و بعد ضبط میگردد.
همانطورکه بیماری الزایمر بهتدریج عملکردهای مغز را از میان میبرد، آن دسته از عملکردهای باقیمانده باید به کمک مراقبتکننده پرورده شده و به طرز مشخصی به نمایش گذاشته شوند.
ازدستدادن حافظه – اولین نشانه آلزایمر
اولین نشانه محسوس و قابلملاحظه در مرحله ابتدایی ـ تا ـ خفیف بیماری الزایمر، ازدستدادن حافظه است.
اما دیگر قسمتهای مغز بهطورطبیعی عمل میکنند، بنابراین فرد بیمار همچنان راه میرود، همهچیز را احساس میکند، و قادر به دیدن، شنیدن و تجزیه و تحلیل اطلاعات است.
ازآنجاییکه قدرت قضاوت، استدلال و مهارتهای اجتماعی همچنان طبیعی هستند، فرد میتواند استراتژیهای جبرانی را برای مقابله با مشکلات مربوط به حافظه به کار ببندد.
لذا در این مرحله آغازین از روند بیماری، شاید هیچکس متوجه بروز مشکل نشود؛ و فرد بهواسطه این شکل از جبرانها، طبیعی به نظر خواهد رسید و هرگز به پزشک مراجعه نمیکند.
مشکل درک واژه ها در بیماری آلزایمر
با پیشــــرفت بیــــماری الزایمر، آسیب واردشده به مغز از ناحیه دُم اسبی به لـُب گیجگاهی کشیده شده، و درنتیجه فرد مبتلا دچار مشکلاتی در درک واژهها یا بیان صحیح آنها میشود.
رویارویی با مشکل در استفاده از واژهها یا درک آنها میتواند به بروز کشمکش با دیگران بیانجامد و نیز میتواند به انزوای فرد و کمحرفی وی منجر شود.
ازآنجاییکه لُبهای پیشانی همچنان دستنخورده و بیعیب بهجا میمانند، بیمار سعی میکند بفهمد که چرا دیگران ظاهراً عکسالعمل درستی دربرابر گفتههای وی نشان نمیدهند.
در مرحله ابتدایی ـ تا ـ خفیف باید بر توانمندیها، مهارتها، و استعدادهایی که همچنان سالم باقی ماندهاند و میتوانند مورد استفاده قرار گرفته و تقویت شوند تمرکز کرد.
بهجایاینکه نگران لطمات و صدمههای بوجودآمده شویم، باید به غنیسازی مهارتها و توانمندیهای باقیمانده توجه نشان داده و هرچهسریعتر دست به کار شویم.
نکتههایی برای کمک به بیماران الزایمری در مرحله ابتدایی تا خفیف
وقتی شما مراقبت از یک بیمار الزایمری را بر عهده میگیرید که مرحله ابتدایی تا خفیف این بیماری را سپری میکند، اولین چیزی که باید مورد توجه قرار بگیرد پایان دادن به این مناقشه ذهنی است که شما میخواهید پرستاری از فرد مبتلا به الزایمر را عهدهدار شده، و از طرفی نمیدانید که آیا اصلاً باید چنین کاری انجام شود یا خیر.
ممکن است از خود بپرسید:
«بهتر نیست به مریضم اجازه بدم که استقلالش رو حفظ کنه و کارهای شخصیاش رو به شیوه خودش انجام بده؟ شایدم بد نباشه قدم مثبتی براش بردارم و مسئولیت تمام کارهاش رو به عهده بگیرم؟»
در مرحله ابتدایی ـ تا ـ خفیف بیماری الزایمر، فرد مراقبتکننده متوجه خواهد شد که اجتناب از انجام کارها و فعالیتهایی که بیمار هنوز میتواند بهشخصه از عهده انجامشان بربیاید بسیار سودمند است، ضمناینکه وی باید حتیالامکان بیمار را در حفظ استقلال تشویق کند.
وظیفه مراقبتکننده این است که بهعنوان یک مدافع و یک ملجا عمل کند.
بدون کوچکترین دخالتی مواظب بیمارتان باشید، مگر آنکه متوجه شوید انجام کاری از جانب بیمار به بروز خطرات جسمی یا سوءاستفاده از وی منجر میشود.
همیشه حواستان باشد که چه زمانی باید به یک بیمار الزایمری اجازه بدهید کارهایش را خودش بهشخصه انجام بدهد، چه زمانی باید همراه با او در تصمیمگیریها شرکت کنید، و چه زمانی باید خودتان زمام امور را در دست بگیرید. علاوه بر این:
پیشاز شدت گرفتن مشکلات، تاآنجاکه میتوانید اطلاعات خود را درباره این بیماری بیشتر و بیشتر کنید.
همواره مبتکر و پیشتاز باشید
هروقت احساس کردید مشکلی پیش آمده بلافاصله به منظور انجام یک معاینه کامل نزد پزشک خانوادهتان بروید، و بعد به یک مرکز طبی سالمندان یا دیگر مراکز مجهز به تشخیص بیماری الزایمر یا تحلیل قوای ذهنی مراجعه کنید.
خیلی چیزها میتوانند باعث بروز تحلیل قوای ذهنی شوند، و گاهیاوقات میتوان کمکهای فراوانی به مبتلایان به تحلیل قوای ذهنی نمود، گرچه این بیماری در بیشتر موارد برگشتناپذیر است.
سعی کنید باتوجهبه شدت و ضعف بیماری در فرد مبتلا در مورد آن دسته از عملکردهای مغز که باقی میمانند و آن دستهای که از بین رفتهاند اطلاعات کاملی پیدا کرده و این اطلاعات را کاربردی نمایید.
کلیه اطلاعات خود را به هر یک از اعضای خانواده که مایلند به نکات بیشتری درباره این بیماری دست پیدا کنند، منتقل کنید.
در یک جمع خانوادگی به همه اعضای خانواده خود بگویید که زندگیشان دستخوش چه تغییراتی میشود و مسئولیتهای آنها چه تغییراتی میکنند.
در انجام این کار تکتک اعضای خانواده و حتی خود بیمار را خطاب قرار بدهید.
خود را برای انکار مشکلات و نیز بیماری از جانب همه اعضای خانواده و از جمله فرد مبتلا آماده کنید.
حتی ممکن است در مراحل اولیه این انکار گریبان خودتان را نیز بگیرد.
فراموش نکنید که این بیماری دارد آن کسی را تحتتأثیر قرار میدهد که سالهاست به او عشق میورزید.
ابتلای خودتان، همسرتان یا یکی از دوستانتان به بیماری الزایمر را کتمان نکنید و اطرافیان را در جریان قرار بدهید.
احساسات خود را با یک مشاور روانشناس در میان بگذارید. یک مشاور میتواند شما را در تمیز واقعیت از احساسات یاری برساند.
با اقوام، دوستان یا مشاوران مستقر در مراکز مراقبت از بیماران الزایمری مشورت کنید.
اگر خود مبتلا به بیماری الزایمر شدهاید و باید از خودتان مراقبت کنید، یک برنامه طولانیمدت تنظیم کنید تا در طول این مدت از هر لحاظ کمترین آسیب به شما برسد و به آرامش دست یابید.
با اقوام، دوستان و دیگر کسانی که شما را در ایفای مسئولیتهای دشوارتان یاری میکنند احساس نزدیکی کرده تا بتوانید از عهده کلیه مسایل و مشکلات روزمره بربیایید.
خودتان را آماده کنید تا همه فعالیتهای روزمره را مدیریت کنید: روزآمدکردن کلیه اسناد و مدارک مالی و درعینحال مراقبت تمام و کمال از یک بیمار مبتلا به الزایمر بسیار حایزاهمیت است.
اطلاعات خود را بروز نگه دارید!
همیشه در جریان آخرین اخبار و اطلاعات مربوط به بیماری الزایمر باشید.
حتی برخورداری از یک دانش محدود و اندک میتواند کمکتان کند تا یاریرسان کسانی باشید که از بیمار مبتلا به الزایمر یا دیگر بیماریهای مرتبط با تحلیل قوای ذهنی مراقبت میکنند.
بهدنبال پیشرفت بیماری، شما نیز با چالشهای جدیدی مواجه خواهید شد.
بنابراین به شما توصیه میکنم نمودارهای فصل یک این نوشته ها را هرازچندگاهی مرور کنید.
ضمناً، با بخش محلی انجمن الزایمر در تماس باشید.
آنها درخصوص تغییرات نامحسوسی که درنتیجه پیشرفت بیماری در هر یک از عملکردهای کلیدی مغز ایجاد میشود، اطلاعات کاملی در اختیار دارند و آن اطلاعات را به شما منتقل میکنند. (متاسفانه چنین بخشهای محلی در ایران وجود خارجی ندارند.)
همیشه گوشبهزنگ باشید و حواستان باشد که در نزد فردی که از او مراقبت میکنید، چه چیزهایی مهم هستند.
شاید او بخواهد راجع به نکات مهم و حساسی نظیر مراقبت طولانیمدت یا تفویض اختیار با شما سخن بگوید. شاید بخواهد به شما بگوید چه مسایلی باعث نگرانیاش میشوند.
به خاطر داشته باشید که در این بیماری هر تغییری در یک مقطع زمانی مشخصشده ایجاد میگردد.
در خیلی از مواقع، این امکان وجود داردکه فردی که شما مراقبتش را بر عهده گرفتهاید نخواهد خود را برای مراحل بعدی بیماری آماده کند.
اصلاً روی صحبت کردن درخصوص اینگونه مسایل اصراری نداشته باشید، فقط بگذارید آن مرحله خاص به موقع خودش اتفاق بیافتد.
همچنین گاهیاوقات پزشک معالج به شما توصیه خواهد کرد که برخی گامها باید برداشته شوند. هر زمان که موقعش شد، حتماً به توصیههای او عمل کنید.
ابتلا به بیماری الزایمر یا مراقبت از فرد بیمار اغلب باعث میشود که فرد سوالهای زیادی از خود بپرسد. مثلاً:
«هدف من از زندگی کردن چیه؟ حالا باید چکار کنم؟ چطور میتونم تاحدممکن خلاقانهتر زندگی کنم؟»
در نزد کسی که مراقبت از یک بیمار الزایمری را بر عهده دارد، بسیار مهم است که شأن و مرتبه فرد مبتلا را مد نظر داشته باشد و همواره در جستجوی راههایی برای ارج نهادن آن باشد.
به بیمار کمک کنید تا با استفاده از توانمندیهایی که هنوز از وجود آنها برخوردار است، رشد کرده و بالغ شود. قبلاز اینکه حرفی بزنید یا کاری انجام دهید، لحظهای تأمل کرده و به خود بگویید:
«چه اتفاقی داره میافته؟ آیا کسی که دارم ازش مراقبت میکنم واقعاً ازرویعمد فلان کار رو انجام داد… یا فلان حرف رو زد… تا زندگیاش لحظهبهلحظه با مشکل مواجه بشه… یا اینکه روند بیماری باعث بروز چنین مشکلاتی میشه؟»
در نزد یک بیمار، تداوم کارهاییکه قادر به انجامش میباشد و تاحدممکن میتواند آن را تجزیه و تحلیل کند بسیار اهمیت دارد.
پس لازم است دنبال راههایی بگردید تا بهواسطه آنها قرار ملاقاتها، تماسهای تلفنی و سایر فعالیتهای روزمره یادتان بماند، و درنتیجه بتوانید با شرایط بوجودآمده دشوار مبارزه کنید.
هر انسانی، در سرتاسر حیاتش، باید با خسارات و تلفات زیادی روبرو شود، چه این تلفات ناشی از بیماری الزایمر باشد، و چه نباشد.
حافظه در مرحله ابتدایی ـ تاـ خفیف الزایمر
مسلماً بیشتر مراقبتکنندگان از بیماران آلزایمری میدانند که این بیماری ابتدا برروی حافظه کوتاهمدت فرد تأثیر میگذارد. نکته مهمی که یک مراقبتکننده باید به خاطر داشته باشد این است که افراد مبتلا به بیماری آلزایمر عموماً خود نیز میدانند که حافظهشان رو به تحلیل و نقصان است. پس اگر امکان دارد، از همان ابتدای بیماری، تکلیف مسایل بسیار بسیار مهم را روشن کنید.
بعد با استفاده از نکات زیر به فرد مبتلا کمک کنید تا بایدهای زندگی را درک کند. حفظ جایگاه واقعی در جریان روابط شما و بیمارتان، یعنی بتوانید میان آنچه که یک فرد میخواهد و آنچه که حقیقتاً ازآنپس بدان نیاز دارد تمایز قایل شده و بیچونوچرا بپذیرید.
فعالیتهایی که همیشگی و معمول هستند همچنان انجامشدنی خواهند ماند و میتوانند فرد مبتلا به تحلیل قوای ذهنی را یاری کنند که احساس سودمند بودن و فعال بودن نماید.
نشانههایی برای بازیابی سریع حافظه قرار بدهید
فهرستهایی تهیه کنید، از تصاویرگوناگون استفاده نمایید، گامهای ساده انجام هر کار را مرحلهبهمرحله یادداشت کرده، وکارهای روزمره را بهطورمتناوب انجام بدهید.
ازدستدادن حافظه کوتاهمدت بدین معنا است که فرد برای دانستن انجام هر کار نیازمند تشویق، پافشاری و نیز قرار دادن نشانههایی خاص است.
از کلیدهای منزل و اتومبیل یدکی تهیه کنید. جای خاصی را به آویزان کردن کلیدها اختصاص بدهید تا اگر بیمارتان فراموش کرد آنها را کجا قرار داده، بتوانید بهراحتی پیدایشان کنید. ضمناینکه باید ارزیابی کنید که آیا فرد بیمار اجازه دارد رانندگی کند یا خیر.
حواستان باشد که هرچیز را در کجای آشپزخانه و حمام قرار میدهید. روی کشوها، قفسهها، و کابینتها برچسب بچسبانید. از تقویم، ظرفهای مخصوص قرار دادن دارو، و دیگر کمکیهای حافظه نهایت استفاده را ببرید.
به شیوهای مثبت سوال بپرسید و بیمارتان را راهنمایی کنید. یادتان باشد که بیمار در این مرحله معمولاً میداند که در حال ازدستدادن مهارتهایش است، و از وابستگی روزافزونش به دیگران احساس ناامیدی میکند.
زبان در مرحله ابتدایی ـ تا ـ خفیف الزایمر
در مرحله ابتدایی ـ تا ـ خفیف، مهارتهای زبانی رفتهرفته رو به بدتر شدن میگذارند، تاآنجاکه صحبت کردن با یک بیمار مبتلا به آلزایمر ممکن است دشوار و دشوارتر گردد. یافتن واژههای درست برای بیان و انتقال تمام و کمال احساسات بیمار میتواند مشکلساز شود.
در اینجا نیز شمایی که مراقبتکننده هستید، باید به ایفای نقش خود بهعنوان یک کانون حمایتی ادامه بدهید، و فرد را در بیان احساساتش یاری رسانید. اگر بیمار خودش نیافتن واژه درست را خندهدار تلقی کند و وقتی بالاخره با کمک مراقبتکننده واژه درست را یافت همراه با او بخندید، ایرادی ندارد. اما هر زمان که مناسب دیدید، اسم یا واژه موردنظر بیمار را که فراموش کرده به او یادآوری کنید تا اسیر ناامیدی و اندوه نشود.
چند نکته و چند رهنمود
هنگام برقراری ارتباط با فردی که دچار تحلیل قوای ذهنی شده است، مواظب فضای ایجادشده باشید. یک رویکرد آرام، ملایم، و واقعی را در پیش بگیرید. منش آرام و خودمانی شما میتواند به فرد بیمار نیز سرایت کرده و آرامش را به او منتقل کند.
مستقیماً به بیماری که میخواهید با او حرف بزنید چشم بدوزید و قبلاز شروع به صحبت مطمئن شوید که او حواسش به شماست. اگر نتوانستید حواس بیمار را معطوف خود نمایید، چند دقیقهای صبر کرده و مجدداً تلاش کنید.
سعی کنید لحن کلامتان همیشه مثبت باشد. تعداد استفاده از واژه «نباید» را به حداقل برسانید و از صدور دستورات تند و خشن یا مستقیم بپرهیزید.
سعی کنید جملات یک بیمار مبتلا به تحلیل قوای ذهنی را برایش تمام نکنید. این کار میتواند برای آنها موجب شرمساری و حتی اندوه شود. به آنها فرصت بدهید تا به برقراری ارتباط با دیگران پرداخته و خودشان واژههای درست را پیدا کنند. اما اگر دیدید در انجام این کار راه به جایی نمیبرند، آنگاه با ملایمت هرچهتمامتر به او گوشزد کنید که قصد به زبان آوردن چه واژهای را داشته است. بیمار آلزایمری، اغلب نیازمند کمک شماست. سعی کنید قبلاز اینکه بیمار اسیر یأس و سرخوردگی شود، یاریرسانش باشید.
آرامآرام حرف بزنید، اگر لازم شد گفته خود را تکرار کنید، از واژههای متفاوت یا جملات کوتاه استفاده بکنید. در جستجوی بازخورد بیمار باشید، و به بازخورد او در قالب زبان ایما و اشاره و حالات چهره توجه نمایید.
وقتی که دارید آرامآرام صحبت میکنید و جملات کوتاه به کار میبرید، هرگز لحن صدایتان تحقیرکننده و خوارکننده نباشد، چه درغیراینصورت موجبات خشم بیمار را فراهم میآورید. البته صبور بودن در چنین حالتی و با چنین شیوه صحبتکردنی، دشوار است. اما به خاطر داشته باشید که درست صحبت کردن باعث ایجاد احترام شده و به حفظ شأن و حرمت واقعی بیمار کمک میکند. بااینوجود، وقتی صبرتان تمام میشود و آن طور که نباید صحبت میکنید، یک عذرخواهی عمیق و واقعی نشان خواهد داد که شما تا چه اندازه برای بیمارتان احترام قایل هستید.
بهجای طرح پرسشهای باز و نامحدود، سوالات سادهای بپرسید که پاسخ آنها فقط در قالب انتخاب بین «بله» یا «خیر» باشد. بهجای اینکه بپرسید: «دوست داری امروز چه لباسی بپوشی؟»، میتوانید اینگونه سوال کنید: «میخوای امروز این بلوز سبزه رو بپوشی یا قرمزه رو؟» یا اینکه: «این لباس خیلی به تو میاد، چطوره امروز این لباسو بپوشی؟» پساز آنکه بیمار نتوانست لباس مناسب را بهتنهایی انتخاب کند، باز هم بهتر است به علاقهاش احترام گذاشته و بگویید: «باشه، فردا این لباسو میپوشیم» یا «این لباس برای کاری که فردا میخواهیم انجامش بدیم خیلی مناسبه.»
وقتی در میان جمعی در حال صحبت کردن هستید، هرگز با بیمار آلزایمری طوری رفتار نکنید که گویی وجود خارجی ندارد. به بیمار اجازه بدهید که خودش پاسخگوی سوالات باشد، و اصلاً بهجای او جواب ندهید. این مسئله خاصه هنگام مراجعه شما به پزشک (با هر تخصصی) حایزاهمیت است، و شما با جواب ندادن بهجای او به حفظ شأن و حرمت واقعیاش کمک میکنید.
احساسات خود را نشان بدهید
از شریک شدن احساسات خود با افرادی که دچار بیماری آلزایمر هستند هراسی به دل راه ندهید. این کار به آنها اجازه میدهد که بدانند شما هنوز نیازمندشان هستید و برای افکار و باورهایشان ارزش قایلید.
احساساتتان را بیان کنید تا خود از شر فشارهای عصبی رها شده و آرامش را به طرف مقابل ارزانی بدارید. این امر خاصه بعداز اینکه دچار خشم و ناامیدی واقعی شده و احساس کردید که خیلی از چیزها را در رابطه با او «دارید از دست میدهید» حایزاهمیت است.
موقع صحبت با طرف مقابل مثبت و خوشبین بوده و به او دلگرمی و اطمینانخاطر بدهید. همیشه این جملات را در گوش بیمارتان زمزمه کنید: «همهچیز روبراه خواهد شد»، «نگران نباش»، «داریم خوب پیش میریم»، «خیلی خوب تشخیص دادیم»، «من اینجام تا بهت کمک کنم.»
هرگز بیمارتان را از صحبت درباره موضوعات دشوار و احساسی نظیر مرگ منع نکنید. هیچگاه احساسات اینچنینی را با ادای جملههایی نظیر: «هرگز چنین چیزی اتفاق نمیافته» هدف بیتوجهی یا کنار گذاشته شدن قرار ندهید.
بهجای اینکه فرد مبتلا به آلزایمر را با «هِی» خطاب قرار دهید، او را به اسم صدا بزنید.
فعالیتهای پیچیده در مرحله ابتدایی ـ تا ـ خفیف الزایمر
در مرحله ابتدایی ـ تا ـ خفیف، بیماران هنوز میتوانند رانندگی بکنند، از مطالعه لذت ببرند، و از حل جدول کلمات متقاطع یا معماهای مختلف نیز خوششان بیاید. آنها میتوانند کارهایی نظیر آشپزی، اتو کردن، و باغبانی را بهشخصه و بدون کمک دیگران انجام بدهند. همچنان از قدرت تصمیمگیری برخودارند (البته گاهیاوقات برای تصمیمگیری به کمک دیگران نیاز دارند)، و کماکان میتوانند استدلال کرده و بهخوبی قضاوت کنند.
فرد مبتلا به بیماری تحلیل قوای ذهنی در انجام برخی کارهای عادی روزانه به چهارچوبی مشخص وابسته است. این پایداری و ثبات در امر یاری رساندن به شخصی که دارای تجربیات فراوانی در زمینه ازدستدادن حافظه است کمک فراوانی میکند تا میزان فشار عصبی ناشی از بیماری کاهش پیدا کند.
فعالیتهای پیچیدهای که ممکن بود در گذشته بهسرعت و بدون فوتوقت انجام شوند، امروز نیازمند آن هستند تا به کارهای شخصی جداگانهای تقسیم شوند. بهخاطر سپردن نحوه انجام کارهایی که فرد تا قبلاز ابتلایش به آلزایمر غالباً و مکرراً انجام داد، زمان علاوهبراین، نکات زیر را مد نظر قرار بدهید.
ساختارهای لازم برای به ثمر رساندن فعالیتهای پیچیده
از مدت زمانی که یک فرد مبتلا به آلزایمر میتواند کاری را به انجام برساند آگاه باشید. مواظب نشانههای حاکی از شروع سرخوردگی(۳۸) در فرد باشید، و پیشاز آنکه فشار عصبی ناشی از بیماری بتواند بر بیمار مستولی گردد، بهنوعی حواسش را پرت کنید.
وقتی که بیمار سخت در تلاش است تا لباس بپوشد، لباسها را در کمد جا بدهد، درب خودرو را باز کند، میز غذا را بچیند، یا دیگر کارهای نسبتاً ساده از این دست را انجام بدهد، هرگز در کمک کردن به او عجله نکنید. اگر بگذارید، بیشتراوقات خودش میتواند از عهده انجام چنین کارهایی بربیاید. تنها زمانیکه خودش درخواست کمک کرد، میتوانید وارد عمل شوید. این واقعیت را بپذیرید که فرد نمیتواند کاری را به دقت قبلاز ابتلایش به آلزایمر انجام بدهد.
با گفتن جملاتی نظیر: «هِی! تو نمیتونی این کار رو انجام بدی. بذارش به عهده من،» از او سلب مسئولیت نکنید. بهجای اینکه تصور کنید فرد نمیتواند از عهده انجام برخی کارها بربیاید، بر روی کارهایی که میتواند انجام بدهد تاکید کنید. مرتب کردن پولهای خرد، یا تلنبار کردن کاغذها، خالی کردن ماشینظرفشویی و همکاری کردن با مراقبتکننده در انجام کارهای تکراری میتواند موجبات خوشنودی بیمار را فراهم بیاورد.
لباسها را طبقهبندی کنید تا به کاهش سردرگمی فرد مبتلا در اینکه چه لباسی بپوشد کمک کرده باشید. این کار به بیمار مبتلا به تحلیل قوای ذهنی اجازه میدهد لباس مناسب را انتخاب کرده و تاحدی استقلال خود را حفظ کند.
وقتی فرد بیمار به شما پیشنهاد کمک میدهد، سعی کنید با بلندنظری هرچهتمامتر اجازه بدهید که این کار را بکند. کار را بهگونهای انجام بدهید که بیمار احساس کند تلاشهایش مثمرثمر واقع شدهاند.
دوشبهدوش بیمار کلیه کارها را انجام بدهید، بهخصوص کارهایی که ممکن است انجام دادنشان برایش دشوار باشد. این اقدام گاهیاوقات میتواند یک چالش واقعی باشد، زیرا انجام یک کار در کنار بیمار دوبرابر بیشتر زمان میبرد و صبر بیشتری طلب میکند.
زمان مشخصی را به غذا خوردن، بازی کردن، معاشرت با دیگران، و مطالعه اختصاص بدهید.
فهرستی از فعالیتهای روزانه تهیه کرده و در جایی قرارش بدهید که بیمار بتواند بهراحتی به آن دسترسی داشته باشد و یادش بیافتد که باید در آن روز چه کاری را انجام بدهد.
برای فرد مبتلا به آلزایمر یک تقویم ماهیانه بسیار مفصل و موجز درست کنید و قرار ملاقاتها، مسافرتها، و مراسم خاص را در آن بنویسید. برخی افراد دلواپس کارها و اتفاقات آینده هستند و مرتب سوال میکنند که آیا زمان آن فرا رسیده یا خیر. دور هر رخداد را با ماژیک یک دایره بکشید و در پایان هر روز، جلوی آن یک علامت ضربدر بگذارید تا به بیمار کمک کنید حواسش به زمان باشد.
روی هر یک از جعبههای دارو، ساعت مخصوص خوردن آن را بنویسید تا بیمار یادش بماند که هر روز در یک ساعت خاص به سراغ جعبه داروها برود. اگر قصد دارید با هم از خانه خارج بشوید، مقدار داروی لازم را در یک ظرف کوچک مخصوص دارو قرار بدهید. کار آماده کردن دارو برای بیمار را میتوانید بسیار بااحتیاط و درعینحال بهراحتی انجام بدهید.
برای مواجهه با تغییرات خلقوخو در بیمار مبتلا به تحلیل قوای ذهنی تاآنجاکه میتوانید انعطافپذیری خود را حفظ کنید. از طرح برنامههای انعطافناپذیر و بسیار سختگیرانه شدیداً پرهیز کنید.
بهدنبال راههایی برای مطابقت دادن فضای خانه با نیازهای روبهتغییر بیمار باشید.
صابون را داخل جایصابونی محکم کنید تا احتمال لیز خوردن فرد روی صابون را در موقع استحمام یا مسواک زدن به حداقل برسانید و مانع از زمین خوردن او شوید.
بهتر است نسبت به خرید آن دسته از لوازم برقی نظیر قهوهجوش، چاییساز و اتوهایی اقدام کنید که بعداز مدت کوتاهی بهصورتاتوماتیک خاموش میشوند.
مهارتهای اجتماعی در مرحله ابتدایی ـ تا ـ خفیف الزایمر
با پررنگتر شدن و خطیرتر شدن وظیفه شما بهعنوان مراقبتکننده از یک فرد مبتلا به بیماری آلزایمر یا دیگر اشکال تحلیل قوای ذهنی، باید مشخص کنید که آیا بیمارتان در انجام کارهایش از یک سنت آشنا یا دیرینه تبعیت میکرده یا خیر. از خودتان بپرسید: «آیا میتونم از این سنت تبعیت کنم، یا نیاز دارم در شیوه انجام این کار تغییراتی بدم؟» و «اگه من در یک چنین موقعیتی بودم، دوست داشتم طرف مقابل چه کاری برام انجام میداد؟»
در مرحله ابتدایی ـ تا ـ خفیف، بیمار میتواند همچنان معاشرتی باشد و در فعالیتهای گروهی شرکت کند. فرد ممکن است از تعامل با یک یا چند نفر دیگر لذت ببرد. از خودتان بپرسید که چه چیزی موجبات آسایش و راحتی بیمار را فراهم میآورد. درحالحاضر از عهده انجام چه کاری برمیآید؟ چه چیزی او را خوشحال میکند؟ اگر فرد قبلاز ابتلایش به بیماری از مهارتهای اجتماعی بسیار خوبی برخوردار بوده، و همین خود بخش قدرتمند شخصیت وجودیاش بوده، باز هم میتواند مهارتهایش را حفظ کند. علاوه بر این، به نکات زیر توجه کنید.
نیاز به انطباق با جامعه را مد نظر قرار بدهید
بهدنبال یک مصاحب سنبالا یا دوستی باشید که بتواند هر هفته به ملاقات بیمارتان بیاید، و او راهمراه خود به سینما، پارک یا خرید ببرد.
همواره افراد مبتلا به بیماری آلزایمر را در آن دسته از فعالیتهای اجتماعی شرکت بدهید که تا پیشاز ابتلایشان به بیماری در آنها حضور فعال داشتند. البته انجام این کار تلاش فراوانی را طلب میکند و لذا میتواند گاهیاوقات بسیار دشوار باشد. بااینوجود، حشرونشر داشتن با دیگران باعث شادی و نشاط فرد شده، میتواند آرامشبخش باشد، و به خلق لحظههای شاد و پیشبینینشده بیانجامد.
حواستان باشد که مبتلایان به آلزایمر بهشدت وابسته فردی میشوند که از همان ابتدا مراقبت از بیمار را عهدهدار شده و اگر او را در تیررس خود نداشته باشند، مضطرب و پریشان میشوند. بیمار آلزایمری ممکن است اغلب سایهبهسایه مراقبتکنندهاش راه بیافتد و درنتیجه مانع از این میشود که مراقبتکننده کمترین زمان را به خود اختصاص بدهد.
پارامترهایی را برای پرداختن به کارهای شخصی خود تعیین کنید، یعنی همان ساعاتی که دوست دارید تنها باشید، یا در سکوت مطلق بهسرببرید؛ مثل کار کردن با کامپیوتر، آماده کردن غذا یا مطالعه یک کتاب. اگر بتوانید با ملاطفت اما قاطعانه از این لحظات خلوتتان حمایت کنید، بیمار نیز رعایت میکند و وارد حریم خصوصی شما نخواهد شد.
بهخاطر داشته باشید که رعایت نظافت شخصی و لباس پوشیدن، درعینحال که در نزد یک بزرگسال بسیار حایزاهمیت است، اما اهمیتش را برای کسی که دچار بیماری آلزایمر شده رفتهرفته از دست میدهد. بااینوجود، گاهیاوقات همچنان اهمیتش به قوت خود باقی میماند، حتی زمانیکه بیمار به کمک بیشتر و بیشتری در تمامی جنبههای مراقبتهای فردی نیاز پیدا میکند. خوشسرووضع بودن و خوب لباس پوشیدن بر منزلت، عزتنفس، و بهروزی فرد میافزاید. همچنین احساس خوشحالی و بهروزی را در مراقبتکننده بیدار میکند.
حس شوخطبعی خود را حفظ کنید و همواره در تلاش برای تقسیم خنده و شادی با دیگران باشید.
قضاوت / استدلال در مرحله ابتدایی ـ تا ـ خفیف الزایمر
وقتی افراد مرحله ابتدایی ـ تا ـ خفیف بیماری آلزایمر را پشت سر میگذارند، مراقبتکننده میتواند نقش یک ناظر را ایفا کند، و شاهد باشد که دلبندش در انتخابهای مستقلانهاش کاملاً محتاط و قابلاعتماد است.
آنها را هوشیار نگاه دارید
به خاطر داشته باشید که در اولین مراحل این بیماری، فرد بیمار بهمنظور برآوردن نیازهای آتیاش میتواند حضور فعال و مثمرثمری در تنظیم اسناد مالی و قانونی داشته باشد. بسیاری از اوقات، بیماران مبتلا به آلزایمر متوجه بیماریشان میشوند و میخواهند هماهنگیهای لازم را برای مراقبت طولانیمدت از خودشان به عمل بیاورند.
بهعنوان یک مراقبتکننده مواظب اعمال و رفتارتان باشید و سعی نکنید منکر واقعیت شده و جلوی پای بیمار سنگ بیاندازید. به افراد مبتلا به آلزایمر کمک کنید تا اسناد و مدارک لازم را کامل کنند، و هنگامیکه اعلام آمادگی میکنند هیچگاه این فرصت را از آنها نگیرید.
آماده شنیدن پرسشها و بحثهای مربوط به بروز تغییرات باشید. وقتیکه بیمار از موقعیت انکار و عدمپذیرش بیماریاش خارج میشود، ممکن است از شما بپرسد: «چرا این اتفاقات داره برای من میافته؟»
به بیمار مبتلا به آلزایمر کمک کنید تا خودش دریابد که انجام چه کاری برایش راحت است و در انجام کدام کار ناتوان است یا آن را با سختی انجام میدهد.
به بیمار کمک کنید تا برروی احساسات خود برچسب زده و آنها را شناسایی کند. مثلاً به او بگویید: «به نظر میاد ناراحت هستی.»«آیا این مسئله داره ناامیدت میکنه؟»«الان که دارم باهات صحبت میکنم عصبانی هستی. میدونی که عصبانی شدن اشکالی نداره.»
یک دفترچه تهیه کنید و مشکلات یا چالشهای بوجودآمده را بهتفصیل در آن یادداشت کنید. تاآنجاکه میتوانید زمان وقوع مشکل و مشروح اتفاقات حاشیهای را بنویسید. فکر کنید که قبلاز بروز آن رفتار خاص بیمار در چه وضعیتی بود یا چه اتفاقی در حال رخ دادن بوده است. چهکسی درگیر ماجرا بود. چهکسی تحتتأثیر آن رفتار خاص قرار گرفته است. بیمار چه احساسی از خود نشان داد. خشم؟ ناامیدی؟ و یا ترس؟ آیا رویکرد شما (بهعنوان مراقبتکننده) به رفع این مشکل انجامید؟ آیا رویکرد شما با شکست مواجه شد یا به آن رفتار ناراحتکننده یا نامعقول و غیرمنطقی پایان داد؟ این مجموعه یادداشتها میتوانند در مشخص کردن الگوها در هنگام بروز رفتارهای ناراحتکننده، کمک سودمندی برای شما باشند.
بیمارتان را مرتباً برای سنجش بینایی و شنوایی نزد پزشک ببرید تا به او کمک کنید که تاحدممکن تواناییها و قابلیتهایش را حفظ کند یا راهی برای جبران کاستیهایش داشته باشد. کاهش بینایی یا شنوایی دو مشکلی هستند که میتوانند بر روی توانایی درک بیمار تأثیر بگذارند.
تحرک در مرحله ابتدایی ـ تا ـ خفیف الزایمر
بهطورکلی فردی که مرحله ابتدایی ـ تا ـ خفیف بیماری آلزایمر را پشت سر میگذارد، کاملاً پرجنبوجوش است. بگذارید بیمار تاجاییکه ممکن است از استقلال خود در این زمینه بهره ببرد. او را به انجام حرکات ورزشی و فعالیتهای بدنی سالم تشویق کنید.
آنها را فعال نگاه دارید
حواستان باشد که مشکلات حرکتی بهآرامی جلوهگر میشوند، و بسته به شرایط موجود شدت و ضعف دارند. بهعنوانمثال، وقتی همراه بیمار در یک صف ایستادهاید، بیمار چند قدم به جلو برمیدارد و بعد متوقف میشود. این مسئله میتواند شما را کاملاً گیج کند. شما باید باملایمت بیمار را به سمت جلو هدایت کنید. از راه رفتن روی سطوح براق خودداری کنید، زیرا این سطوح میتوانند به چشم فرد مبتلا به بیماری تحلیل قوای ذهنی یخبسته یا لغزنده بیایند و باعث زمینخوردنش بشوند.
ترک کردن بیمار در یک مکان شلوغ نیز میتواند چالش بزرگی باشد، زیرا فرد مبتلا به آلزایمر ممکن است درنتیجه شلوغی و جنبوجوش ایجادشده در آن مکان دچار هراس شده و بخواهد هرطور شده آنجا را ترک کند.
پیاده شدن از ماشین زمان بیشتری را میطلبد، و راه رفتن در فروشگاه یا دیگر اماکن نیز میتواند با کندی توأم باشد. اینکه به بیمار آلزایمری بگویید: «زود باش، بجنب!» دردی را دوا نمیکند. مهم دانستن این مسئله است که بیمار دارد پشت سرتان میآید و این شما هستید که باید از سرعت خود کم کنید.
اگر بیمار دیگر نمیخواهد بهتنهایی برای قدم زدن از منزل خارج شود (حتی اگر قبلاً خارج شدن از منزل و پیادهروی کردن یکی از تفریحات موردعلاقهاش بوده) پس به روشهای جایگزین برای وادار ساختن بیمار به انجام فعالیتهای بدنی فکر کنید؛ روشهایی مثل توپبازی، رقصیدن، یا حرکات ورزشی تعادلی. همچنین میتوانید برای خرید روزانه به فروشگاهی بروید که فرد بیمار بتواند همراه شما در آن راه برود، بیآنکه خطری تهدیدش بکند. همچنین میتوانید از یک نفر بخواهید تا همراه با بیمارتان قدم بزند، و خود در جایی بنشینید که او بتواند هرازچندگاهی شما
را ببیند و از بودن شما خیالش راحت شود. با این کار، هم به خود استراحتی کوتاه میدهید و هم بیمار مبتلا به آلزایمر را به تحرک لازم وامیدارید.
وقتی همراه بیمارتان در حال بالا رفتن یا پایین آمدن از پله هستید، مواظب باشید کنترلش را از دست ندهد. سکندری خوردن میتواند به مشکلی پرمخاطره تبدیل شود.
حواس درمرحله ابتدایی ـ تاـ خفیف الزایمر
از میان حواس پنجگانه، حسهای لامسه، بینایی و شنوایی معمولاً مدت بیشتری سالم و بیعیب باقی میمانند. با بالاتر رفتن سن افراد، توانایی آنها در زمینههای شنیدن، دیدن، لمس کردن، مزه کردن، و بوییدن نیز دستخوش تغییر میشود. بیشتراوقات، یک یا چند حس از حواس پنجگانه در افراد مبتلا به آلزایمر یا دیگر بیماریهای مرتبط با تحلیل قوای ذهنی از بین میرود.
حواس را در بیمارتان زنده نگهدارید
همچنان بیمارتان را در آغوش بگیرید و او را ببوسید و ناز و نوازشش کنید، بهخصوص اگر تا پیشاز ابتلایش به آلزایمر مشتاق بروز چنین احساساتی از جانب شما بوده است.
حواس او را ازطریق هنر، موسیقی، باغبانی، گردش در طبیعت، آشپزی، و دیگر فعالیتهایی از این دست تحریک کنید.
برخی افراد میتوانند آرامش خود را در سکوت یا پرداختن به مناسک دینی بیابند.
وقتی بیمارتان را چند بار به اسم صدا میزنید، بازو یا دست او را بگیرید و بهنرمی فشار بدهید تا حواسش معطوف شما گردد. یادتان باشد که هرگز فرد بیمار را نترسانید.
با بیمارتان رو در رو صحبت کنید. از این کار که هرکسی را غیر از بیمار مبتلا به آلزایمر، طرف صحبت خود قرار بدهید شدیداً اجتناب ورزید. با این کار نشان میدهید که ارزشی برای اعتبار و حرمت شخص قایل نیستید. البته عمل به این راهکار چندان ساده نیست، بهخصوص اگر فرد مبتلا به آلزایمر در گوشهای ساکت و صامت نشسته باشد. متأسفانه اطرافیان میتوانند حضور بیمار را خیلی راحت فراموش کنند.
با توجه نشان دادن به نورپردازی منزل و استفاده از رنگها و تضادهای بصری بین سقف و دیوار، حظ بصر را در بیمار برانگیزانید. نور ناکافی میتواند بر روی توانایی فرد در تمرکز کردن تاثیر بگذارد.
تمام اتاقهای خانه را چک کنید تا مطمئن شوید که از نور کافی برخوردارند. از لامپهای مهتابی کمقدرت که نور خوبی دارند استفاده کنید. استفاده از این قبیل لامپها در زمستان، که خورشید ممکن است نور کافی را به زمین نرساند، بسیار سودمند میباشد.
چراغهای بیرون از منزل را نیز چک کنید. استفاده از حسگرهای نوری که بهمجرد نزدیک شدن کسی به خانه روشن میشود، بسیار سودمند است.
مواظب کاشیهای طرحدار کف منزل باشید. بهخصوص کاشیهایی که بسیار لیز هستند و موجب زمین خوردن بیمار میشوند. نور خیرهکننده حاصل از تابش مستقیم خورشید یا کاشیهای صیقلخورده کف منزل نیز میتواند دردسرساز باشد.
سعی کنید صدای موزیک ملایمی در خانه طنینانداز شود تا بیمار مبتلا به آلزایمر به انگیزهای دوباره دست پیدا کند، به هیجان بیاید، یا آرام شود.
میز نهار یا شام را سه یا چهار بار در طول هفته تزیین کنید و غذاهایی بپزید که میدانید بیمار از آنها خوشش میآید. این توجه به حواس کیفیت زندگی را هم برای خودتان بهبود میبخشد و هم برای فردی که به تحلیل قوای ذهنی مبتلا شده است.
دانلود مستند و فیلم های آموزشی آلزایمر با دوبله فارسی
بسیاری از مردم جهان یا خودشان تحت تاثیر عوارض انواع مختلف زوال عقل به ویژه «آلزایمر» هستند یا ممکن است در میان خانواده و آشنایان آنها فردی وجود داشته باشد که به این بیماری مبتلا باشد.
برخی از افراد هم در سن جوانی مجبورند با این هولناکترین بیماری قرن دستوپنجه نرم کنند.
در این برنامه با «آنجلا ریپن»، مجری ۷۱ ساله همراه میشویم تا با اسرار زوال عقل و عواقب آن آشنا شویم.
پس از سال ها ناکامی، تحقیق برای کشف درمان آلزایمر یک قدم انقلابی رو به جلو بود.
در این برنامه با دانشمندان و بیمارانی دیدار میکنیم که به دنبال شکست این بیماری نابودکننده هستند.
آلزایمر از بیماریهایی است که در جهان ما – که مدام به جمعیتش افزوده میشود – بهسرعت در حال گسترش است.
چهل و چهار میلیون نفر از مردم در سراسر جهان به آلزایمر یا انواع دیگر زوال عقل مبتلا هستند.
در ده سال اخیر، میلیاردها دلار هزینه صرف تلاش برای ساخت آنتیبادی برای واکسینه کردن و یا حتا درمان این بیماری شده است اما تا به حال همهی این تلاشها بینتیجه بوده است.
در این سالها، شاهد پیشرفتهایی در زمینهی مبارزه با این بیماری در چند جبهه بودهایم.
برای نخستین بار، حالا ما میتوانیم اولین نشانههای این بیماری را تشخیص دهیم.
در این سالها، شاهد پیشرفتهایی در زمینهی مبارزه با این بیماری در چند جبهه بودهایم.
برای نخستین بار، حالا ما میتوانیم اولین نشانههای این بیماری را تشخیص دهیم.
در این فیلم با جنبههای گوناگون کارهایی که برای درمان این بیماری انجام میگیرد، آشنا میشویم؛ از دانشمندانی که به دنبال درمان بیماری در نخستین مرحلههای پبشرفت آن هستند و محققانی که به دنبال کشف علتها و عوامل این بیماری هستند تا دانشمدانی که در جستوجوی تاثیرات سبک زندگی و ژنتیک در خطر ابتلا به این بیماری هستند.
پس از سالها ناکامی، حالا نخستین نشانههای پیروزی دیده میشود.
این برنامه ما را با آخرین پیشرفتها در زمینهی تحقیق برای درمان ترسناکترین بیماری جهان آشنا میکند.
کلمات کلیدی این نوشته: آلزایمر چیست, آلزایمر به انگلیسی, آلزایمر در جوانی, الزایمر چگونه باعث مرگ میشود, آلزایمر زودرس, آلزایمر ضعیف, ضد آلزایمر, ضد آلزایمر گیاهی, داروی ضد آلزایمر گیاهی, ویتامین ضد آلزایمر, داروی ضد آلزایمر, قرص ضد آلزایمر, داروهای ضد آلزایمر, غذای آلزایمر, غذاهای آلزایمر, متخصص آلزایمر غرب تهران, تست غربالگری آلزایمر, رژیم غذایی الزایمر, آلزایمر و رژیم غذایی, چگونه بر آلزایمر غلبه کنیم, آلزایمر و مواد غذایی, آلزایمر قابل درمان است, آلزایمر قرص خواب, آلزایمر قابل پیشگیری است, آلزایمر قند خون, قرص آلزایمر گیاهی, قرص الزایمر ملیتروپیک, قرص آلزایمر چیست, ثبت آلزایمر, آلزایمر چیست, الزایمر چگونه باعث مرگ میشود, الزایمر چگونه شروع می شود, الزایمر چگونه بوجود می آید, آلزایمر چیست و علائم آن, آلزایمر چیست+pdf, آلزایمر چگونه بوجود میاد, آلزایمر چند سال طول میکشد, آلزایمر چیست و درمان آن, آلزایمر چگونه ایجاد میشود, آلزایمر خفیف, آلزایمر خوب می شود, آلزایمر خفیف نی نی سایت, آلزایمر خانوادگی, آلزایمر خفیف تا متوسط, آلزایمر عروقی چیست, آلزایمر علائم اولیه, آلزایمر علت, آلزایمر فیلم, آلزایمر فیلم دانلود, آلزایمر فیلم خارجی, آلزایمر فوت, آلزایمر جوانی, آلزایمر جوانان